دارابگِرد، این کهن شهر بی همتای باستانی که به گواه تاریخ از مهمترین شهرهای ساسانی ایران به شمار میآمده است، امروزه به صحنۀ تاخت و تاز غارت گران میراث فرهنگی تبدیل شده و زخمهای ژرفی بر پیکرۀ ناتوان (نحیف) و رنجور آن نواخته شده است. ولی گویا کسی صدای نالههای او را نمیشنود. شهر تاریخی دارابگِرد همانند کودک یتیمی است که بدون سرپرست رها شده و هر روز با چالش تازهای رو به رو میشود. دارابگِرد روزگار اَندوه باری را سپری میکند و شرایط هر روز برایش بدتر و بدتر شده، کاش مَرهمی بر زخمهای کهنه اَش باشیم و او را دریابیم...
تاراج گران اَموال تاریخی و فرهنگی به بهانههای پوچ و خیال اَنگیز یافتن گنج که هیچ وجود خارجی ندارد و در نبود نظارت و حفاظت مسولان میراث فرهنگی به شهر باستانی دارابگِرد یورش بُرده و با کَند و کاوهای غیرمجاز بی شمار خود، گودالهای بزرگی را در جای جای عرصۀ آن پدید آورده و به این یادگار ملی شبیخون زده اَند.
به گزارش مهرگان، شهر باستانی دارابگِرد که از آن با نام یکی از سه شهر بزرگ باستانی سرزمین پارس نام میبرند، در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سر میبرد. این شهر ارزشمند تاریخی که هویت و شناسنامۀ بالَنده و غرورآمیز مردم شهر داراب است، اِمروزه به جایگاهی برای تاخت و تاز چپاوُل گران میراث فرهنگی تبدیل شده و با دستبُردهای بی شمار خود به یکی از اَرزشمندترین یادگارهای ملی کشور آسیبهای برگشت ناپذیری را وارد آورده و آن را زیر و رو کرده اَند که دیدن چُنین صحنههایی دل هر دوست دار تاریخ و فرهنگ ایرانی را به درد آورده و اَشک از چشمان آدمی سرازیر خواهد شد.
کَند و کاوهای غیرمجاز بی شمار قاچاقچیان اَموال تاریخی و فرهنگی در عَرصۀ شهر باستانی دارابگِرد که به تازگی و پیش از بارندگیهای بهمن ماه انجام گرفته است، بیانگر نبود نظارت و حفاظت از سوی مسولان ادارۀ میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و دیگر نهادهای مسول شهر داراب است. مسولانی که تنها سرگرم کاغذبازیهای اِداری و حفظ میز و صندلی خود بوده و هیچ اَهمیتی به یادگارهای بی همتا و تکرارناپذیر تاریخی نداده و از کنار دشواریهای آنها به سادگی میگذرند و اگر هم زورشان بچَربد از بُن و ریشه دست اَندازیها (تعرضات) به یادمانهای تاریخی را رَد کرده و یا مربوط به گذشتهها میدانند و در فَرجام توپ را در زمین دیگر نهادها و اُرگانها میاَندازند و از مسولیت خویش شانه خالی میکنند؛ و این است سرنوشت غم اَنگیز یادگارهای ملی و نشانههای هویتی مردمی با فرهنگ که در حال رنگ باختن و حذف از چهرۀ تاریخ و صفحۀ روزگار است. سرنوشت اَندوه باری که پیوسته تکرار میشود و همگی بی تفاوت از کنارش در میگذریم. در پایان نیز این هویت و شناسنامۀ اِفتخارآمیز مردم منطقه و یادگارهای نیاکان پاک سرشت مان است که از دل تاریخ پاک خواهد شد.
دارابگِرد، این کهن شهر بی همتای باستانی که به گواه تاریخ از مهمترین شهرهای ساسانی ایران به شمار میآمده است، امروزه به صحنۀ تاخت و تاز غارت گران میراث فرهنگی تبدیل شده و زخمهای ژرفی بر پیکرۀ ناتوان (نحیف) و رنجور آن نواخته شده است. ولی گویا کسی صدای نالههای او را نمیشنود. شهر تاریخی دارابگِرد همانند کودک یتیمی است که بدون سرپرست رها شده و هر روز با چالش تازهای رو به رو میشود. دارابگِرد روزگار اَندوه باری را سپری میکند و شرایط هر روز برایش بدتر و بدتر شده، کاش مَرهمی بر زخمهای کهنه اَش باشیم و او را دریابیم...
اما سخن درخُور نگرش (نکته قابل تامل) این است که چگونه تاراج گران اَموال تاریخی و فرهنگی با خیال آسوده توانسته اَند به درون عرصۀ شهر باستانی دارابگِرد راه یافته و در جای جای آن گودالهای بزرگ و ژرفی که برخی از آنها بیش از سه متر است، کَنده و نشانههای نابِخردی و فرومایگی خود را به نمایش بگذارند؟ آیا این موضوع بیانگر رها شدن شهر باستانی و اَرزشمند دارابگِرد نیست؟ آیا دستهای پنهانی در کار است و یا چپاوُل گران میراث فرهنگی وابسته به جایی هستند. اینها مسایلی است که باید حراست ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان پیگیر آنها باشد و با همکاری نهادهای مسول شهر داراب به بررسی زوایای موضوع از جنبههای گوناگون بپردازد. همچنین کوتاهی و کم کاری مسولان مربوطه در شهر داراب را نباید از یاد برد. به هر روی، شهر باستانی دارابگِرد به حال خود رها شده و در چندین سال گذشته آسیبهای گوناگونی دیده و با چالشهای فراوانی دست و پنجه نرم میکند و باید هرچه زودتر چارهای برای آن اَندیشید.
شهر باستانی و بی همتای دارابگِرد با وجود همۀ ارزشهایی که دارد از داشتن یک پایگاه پژوهشی و میراث فرهنگی محروم است. دوست داران میراث فرهنگی شهر داراب و استان سالهای سال است که خواستار پدیداری یک پایگاه پژوهشی و میراث فرهنگی در شهر باستانی دارابگرد هستند تا بتوان اَفزون بر شناخت و آگاهی بیشتر از تاریخچۀ شهر و پژوهش و بررسیهای علمی و دانشگاهی دربارۀ این شهر تاریخی به درستی نیز، از آن پاسداری و حفاظت کرد. همچنین زمانی که شهر تاریخی دارابگِرد دارای یک پایگاه میراث فرهنگی شود، بودجه و ردیفی مستقل در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برای آن در نظر گرفته خواهد شد و بی گمان دشواریهای بزرگ آن برطرف شده و مورد رسیدگی بهتری جای میگیرد. از سویی، در این پایگاه با همکاری نهادهای علمی و دانشگاهی، میتوان به بزرگترین چالشهای شهر تاریخی دارابگِرد که فرونشست و فروچالههای زمین و دست اَندازیهای سودجویان اَموال تاریخی و فرهنگی است، رسیدگی شود و آن را از گزند فاجعهای ناگوار نجات داد.
اما آنچه غم اَنگیز و دردناک است آسیبهای برگشت ناپذیری خواهد بود که در پِیِ دست اَندازیهای چپاوُل گران میراث فرهنگی بر تَن رنجور و بی دفاع شهر باستانی دارابگِرد بر جای میماند. کَند و کاوهای غیرمجاز قاچاقچیان بی گمان لایههای باستان شناسانۀ محوطۀ تاریخی دارابگِرد را زیر و رو کرده و آسیبهای برگشت ناپذیری را برجای خواهد گذاشت و زخمهای ژرفی را بر پیکرۀ شهر تاریخی دارابگِرد برجای میگذارد.
با این همه، نگارنده بر پایۀ خویشکاری (وظیفه) و مسولیت اجتماعی خویش، موضوع را به مسولان یگان حفاظت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان آگاهی داده و خواستار رسیدگی و پیگیری آن شده است.
در بیشتر دفترهای تاریخی از دارابگِرد با نام سومین شهر بزرگ پارس یاد شده است که یکی از بزرگترین زرآبخانههای (ضراب خانه = جایگاه ضرب سکه) پارس در آن پدیدار شده است و همین بر ارزش و ویژگی این کهن شهر میاَفزاید.
شهر باستانی دارابگِرد به گفتۀ استخری در آغاز مثلثی شکل بوده و در زمان جا به جایی (انتقال) از دورۀ ساسانی به دوران اسلامی به گونۀ دایرهای شکل در میآید. ساخت دارابگِرد را پس از شهر بغداد میدانند. تپههای باستانی دارابگرد از دید باستان شناسی و حتا مِهرازی (معماری) ارزش بسیار فراوانی دارد و پاسداری و نگهداری از آن اَمری بایسته (ضروری) به شمار میآید.
باستان شناسان دیرینگی شهر دارابگِرد را وابسته (مربوط) به اواخر دورۀ اَشکانی و آغاز دورۀ ساسانی بر پایۀ سفالهای موجود میدانند. همچنین اَردشیر بابکان بُنیادگذار دودمان ساسانی پیش از آن که به پادشاهی برسد، دارابگِرد را به قلمرو خود در آورده و جایگاه فرماندهی خود را از همین شهر گسترش میدهد. در این شهر بقایای کَندگ (خندق) از زمان ساسانیان برجای مانده و دارابگرد در روزگار ساسانیان رونق بسیار فراوانی داشته است.
شهر باستانی دارابگِرد، امروز تنهاتر از هر زمانی است و دست یاری به سوی من و تو دراز میکند. دستان آن را بگیریم، نکند که فردا دیر باشد...
شهر باستانی دارابگِرد در ۷ کیلومتری شهر داراب و ۲۴۰ کیلومتری جنوب خاوری (شرقی) شهرستان شیراز جای گرفته و با شمارۀ ۱۴ در تاریخ ۲۴ شهریورماه ۱۳۱۰ به ثبت ملی رسیده است.
در زیر نگارههایی را که به تازگی گرفته شده است، ببینید:
شهر باستانی و دایرهای شکل دارابگرد
گودال بسیار بزرگی که بیش از سه متر قاچاقچیان به تازگی کنده و به لایههای باستان شناسانه دارابگرد آسیب جدی رسانده اَند
چپاولگران میراث فرهنگی با خیال آسوده و در نبود نظارت مسولان در جای جای عرصه شهر دارابگرد حفاری غیرمجاز انجام داده اند
دیدن چنین حجمی از نابخردی و فرومایگی، دل هر دوستدار تاریخ ایرانی را به درد میآورد
نمونهای از سفالهای موجود در سطح محوطه شهر دارابگرد
هر سویی از عرصه محوطه شهر دارابگرد را که مینگریم حفاری غیرمجاز شده است
توتمام جهان اینکار مجازه وما که شرع این مال رو برای طرف میدونه درصورت پرداخت سهم دولت یاصاحب ملک بزور از بچه فقیری که ده سال تو کوه ها آواره بوده وزن بچه اش توخونه گرسنه میگیریم واسم ش ومیزاریم قاچاقچی