ما با رفع ناهماهنگی صوتی و بهتر کردن صدای خواننده با استفاده از نرم افزار مشکلی نداریم. هم چنین، ما با لب خوانی خوانندگان در کنسرتها نیز کنار آمدهایم. ما با برخی از نوازندگان ناشناس که ساز مینوازند نیز مشکلی نداریم پس چرا بر روی آوازهای ایجاد شده توسط هوش مصنوعی خط میکشیم؟
فرارو- هفته گذشته یک تهیه کننده موسیقی ناشناس آهنگی به نام "قلب در آستین من" را منتشر کرد که ظاهرا توسط "دریک" و "د ویکند" خوانندگان کانادایی اجرا شده بود. با این وجود، آن موسیقی در واقع با استفاده از هوش مصنوعی تولید شده بود. این آهنگ تا حدی به دلیل نام تجاری مرتبط با پروژه و هم چنین به دلیل عامل کنجکاوی مخاطبان در فضای مجازی وایرال شد.
به گزارش فرارو به نقل از هیل؛ با توجه به وحشت ایجاد شده ناشی از "چت جی پی تی" در مورد هوش مصنوعی وسوسه انگیز است که به این موضوع به عنوان یک رویداد زمین لرزهای فکر کنیم. با این وجود، ما احتمالا خواهیم گفت:"خیر، جای نگرانی نیست. هوش مصنوعی هنوز به تجارت موسیقی نفوذ نکرده است".
با این وجود، محصول نهایی تولید شده توسط هوش مصنوعی سرگرم کننده است و آزمون تورینگ (آزمایشی درباره توانایی یک ماشین برای ارائه رفتارهای هوشمندانه برابر یا غیر قابل تمییز از رفتارهای یک انسان) موسیقی را با موفقیت پشت سر میگذارد: واکنش عاطفی را در شنونده برمی انگیزد.
هوش مصنوعی بر اساس دادههای خود آموزش دیده است مناطق خاکستری قانونی برای موسیقیهای آینده تولید شده توسط هوش مصنوعی چیست؟ چه مشکلی در استفاده از هوش مصنوعی برای تولید صدا وجود دارد؟ آیا استفاده از نام و شباهت هنرمند ناقض حقوق انحصاری خالق اثر هنری است؟ در چارچوب قانونی فعلی صداهای انسانی و مصنوعی نمیتوانند دارای حق چاپ و نشر باشند. ضروری است که قوانین جدیدی باید در مورد شباهت برند و استفاده از ابزارهای نوظهور هوش مصنوعی تنظیم شوند.
بنابراین، آیا هوش مصنوعی استعداد موسیقایی دارد؟ نه خیلی سریع. قابلیت هوش مصنوعی در موسیقی مانند ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی مولد در عرصه تصویر مانند Dall-E ۲ یا Midjourney نیست که برای آن یک درخواست ارائه دهید و سپس تصویری دلخواه را دریافت کنید.
در مورد اخیر به یک انسان نیاز بود تا تولید آهنگ، اشعار و ساختارهای آکورد را گرد هم آورد. هوش مصنوعی صرفا در تامین مواد خام کمک کرده بود. واضح است که نتیجه ترکیبی از خلاقیت ارگانیک انسان و هوش مصنوعی ماشینی است. اگرچه مولدهای موسیقی کاملا یکپارچه با هوش مصنوعی وجود دارند، اما هنوز هیچ آزمون تورینگ موسیقی را پشت سر نگذاشته اند.
ما با رفع ناهماهنگی صوتی و بهتر کردن صدای خواننده با استفاده از نرم افزار مشکلی نداریم. هم چنین، ما با لب خوانی خوانندگان در کنسرتها نیز کنار آمده ایم. ما با برخی از نوازندگان ناشناس که ساز مینوازند نیز مشکلی نداریم پس چرا بر روی آوازهای ایجاد شده توسط هوش مصنوعی خط میکشیم؟
بیست سال پیش نپستر یک سیستم به اشتراک گذاری پروندههای صوتی که به کاربران این امکان را میداد تا موسیقیهای مورد علاقه خود را از رایانههای افرادی که موسیقی مورد نظرشان را داشتند دریافت کنند و بازار فروش موسیقی را دور بزنند خشم فعالان صنعت موسیقی را برانگیخت، زیرا درآمد آنان را در معرض تهدید قرار داده بود.
آینده در سه سال یا پنج سال دیگر که ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی بسیار بهتر شوند چگونه خواهد بود؟ آیا ماشینها بیش از پیش به یکی از بزرگترین تلاشهای خلاقانه بشریت تجاوز خواهند کرد؟ کارشناسان پیش بینی کرده اند که هوش مصنوعی مشاغلی، چون حسابداری، امور مالی، پزشکی و حقوق را اتوماتیزه یا خودکار میکند، اما کمتر کسی انتظار داشت که تلاشهای خلاقانه مانند نویسندگی، نقاشی و موسیقی را نیز به این سرعت تحت تاثیر قرار دهد.
پرسش واقعی این خواهد بود که آیا موسیقی تولید شده توسط هوش مصنوعی میتواند پاسخ احساسی را برانگیزد یا خیر. برای این که موسیقی طنین انداز شود باید شکل عمیق تری از ارتباط و معنا وجود داشته باشد: احساس، حرکت، تجربه که یک فرآیند خودکار فاقد این موارد است.
هوش مصنوعی به طور بالقوه میتواند یک پیشنهاد با ارزش بالاتر برای چیزی واقعی ایجاد کند. ما با کمک هوش مصنوعی بهتر میتوانیم از هنر واقعی، ارگانیک و ساخت بشر به عنوان راهی برای دسترسی به دستگاه لیمبیک مغزمان به منظور پردازش احساسات دستگاه حسی و ناخودآگاه مان استفاده کنیم. هنرمندان باید هوش مصنوعی را به عنوان یک فرصت برای گسترش برندهای خود ببینند.
طرفداران موسیقی آینده قصد دارند موسیقیای را طراحی کنند که میخواهند بشنوند. افراد خلاق باید بیاموزند خود را با هوش مصنوعی سازگار ساخته و از مهارتهای خود به طور موثر استفاده کنند نه آن که از موارد اجتناب ناپذیر ناراحت شوند.