bato-adv
bato-adv
سیاست خارجی آمریکا، معکوس شد

رمزگشایی از ۲ اتفاق عجیب و معنادار در سیاست خارجی آمریکا

رمزگشایی از ۲ اتفاق عجیب و معنادار در سیاست خارجی آمریکا

بر اساس گزارش اخیر اندیشکده کوئینسی، هر ۱۰ اندیشکده برتر آمریکا در حوزه سیاست خارجی این کشور و بیش از ۸۵ درصد از رسانه‌های جریان اصلی آمریکا، کمک‌های مالی قابل توجهی را از شرکت‌های تسلیحاتی این کشور دریافت می‌کنند. موضوعی که از ماهیت چند لایه و پنهانِ چرخه‌های تصمیم‌ساز در سیاست خارجی آمریکا حکایت دارد.

تاریخ انتشار: ۱۴:۱۴ - ۲۲ خرداد ۱۴۰۲

فرارو- سیاست خارجی آمریکا، نمود عینی از یک سیاست چند لایه و پیچیده است. سیاست خارجی اين كشور طی دهه‌های گذشته با تغییر دولت‌ها، نوساناتی را به خود دیده است اما از دیدگاه ناظران سیاسی، استراتژی‌های کلان دیپلماسی آمريكا تا حد زیادی ثابت است.

به‌گزارش فرارو، دولت بایدن بعد از روی کار‌آمدن با چالش‌هایی جدی در حوزه دیپلماسی مواجه بوده است. اخیرا نیز دو اتفاق عجیب در سیاست خارجی آمریکا رخ داده است؛ اتفاقاتی که برای تحلیل استراتژی سیاست خارجی کاخ سفید بسیار معنادارند و رمزگشایی از آن‌ها می‌تواند اهمیت زیادی داشته باشد.

نخست؛ نقش شرکت‌های تسلیحاتی

"اندیشکده کوئینسی" به تازگی در گزارشی، یافته‌های قابل تاملی ارائه كرده است در مورد اثرگذاری گروه‌های نفوذ در شکل‌دهی به رویه‌های خارجی آمريكا. در گزارش آمده است که ۱۰ اندیشکده برتر آمریکا در حوزه سیاست خارجی، کمک‌های مالی قابل توجهی را از شرکت‌های تسلیحاتی آمریکایی دریافت می‌کنند.

 اندیشکده کوئینسی در گزارش خود، "شورای آتلانتیک" و "مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی" را دو اندیشکده‌ای معرفی کرده که بیشترین کمک‌های مالی را از شرکت‌های تسلیحاتی آمریکایی دریافت می‌کنند. ناظران سیاسی بر این باور هستند که شرکت‌های تسلیحاتی از مجرای اندیشکده‌های معتبر آمریکایی و برونداد‌های مناظرات و مطالب پژوهشی آن‌ها، سیاست‌های مطلوب خود را در منافع ملی جا می‌زنند.

بر اساس اين گزارش، حدودا ۸۵ درصد از رسانه‌های جریان اصلی و تاثیرگذار در آمریکا نیز  با شرکت‌های تسلیحاتی آمریکایی پیوند مالی دارند. اگر این حقیقت در کنار فعالیت‌های گسترده شرکت‌های آمریکایی در زمینه لابی‌گری و تمرکز بر نمایندگان کنگره جهت پیشبرد اهداف و دستورکارهایشان تحلیل شود، عملاً طرح‌واره‌ای دقیق و سنجیده از کنشگری مخفی این شرکت‌ها در سیاست خارجی آمریکا، به نمایش درمی‌آید.

 شاید به همین دلیل باشد که گزاره «افزایش کمک به اوکراین» به صدای اصلی، سیاست خارجی کاخ سفید تبدیل شده است. جنگ اوکراین، از یک سو، منافع مادی قابل ملاحظه‌ای را نصیب کمپانی‌های تسلیحات آمریکایی کرده است. از سوی دیگر، شرکت‌های نظامی آمریکایی موفق شده‌اند از فضای وحشت به وجود آمده، مقادیر قابل توجهی سلاح و مهمات را به کشورهای اروپایی بفروشند. 

گزارش تحلیلی و افشاگرانه اندیشکده کوئینسی مبین این نکته کلیدی است که در تحلیل سیاست خارجی دولت آمریکا، توجه به لایه‌های پنهان که در تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری موثرند، از اهمیت بسیاری برخوردار است. نادیده‌گرفتن این مولفه، منطقی و معقول نیست.

دوم؛ نتایج معکوس جنگ اوکراین

دومین نکته‌ای که در مدت اخیر از سوی تحلیلگران آمریکایی به کرات مورد اشاره قرار گرفته، نتایج معکوس جنگ اوکراین برای واشنگتن بوده است. ناظران و تحلیلگران معتقدند، آمریکا در نظر داشت تا از طریق جنگ اوکراین، از چین و روسیه مشروعیت‌زدایی کند. در حقیقت، استراتژیست‌های کاخ سفید، از اوکراین به عنوان تله‌ای برای به دام انداختن روسیه یاد می‌کردند. 

بسیاری از تحلیل‌گران بین‌الملل نیز بر این باور بودند که  جنگ اوکراین را باید نوعی جنگ هژمونیک در نظام بین‌الملل دانست که واشنگتن آن را در راستای حراست از موقعیت برتر خود در عرصه بین‌المللی طراحی کرده است. با این حال، پس از گذشت بیش از ۱۵ ماه از جنگ اوکراین، نه تنها معادلات جنگ در راستای خواسته واشنگتن پیش نرفته، بلکه موقعیت دولت کی‌یف به مرور در حال تضعیف است. 

دولت بایدن پس از مواضع به ظاهر قدرتمندانه در حمایت از اوکراین و موضع رهبری جبهه ضدروسی، اکنون به صورت تدریجی در حال عقب‌نشینی از ادعا‌ها و مواضع خود است. حالا برخی تحلیلگران آمریکایی نیز تاکید می‌کنند که آمریکا باید هر چه سریع‌تر روند کمک‌های مالی و نظامی به اوکراین را در بحبوحه چالش‌های اقتصادی خود، کاهش دهد.

بر اساس جدیدترین نتایج نظرسنجی نشریه اکونومیست و موسسه YouGov در بریتانیا نیز این نکته روشن شده که هم سیاستمداران حزب جمهوری‌خواه و هم دموکرات‌ها، شدیدا از تداوم کمک‌های گسترده آمریکا به اوکراین عقب نشینی کرده‌اند. اخیرا برخی تحلیل‌گران نیز به این نکته اشاره کرده‌اند که دولت اوکراین بر خلاف مواضع ظاهری خود، سعی دارد از طریق کانال‌های دیپلماتیکی نظیر چین با دولت روسیه به توافق برسد تا از این طریق از امتیازات کلانی که شاید مجبور شود در ادامه جنگ با روسیه بدهد، در امان باشد. امتیازاتی که در فضای کاهش کمک‌های آمریکا و اروپا به اوکراین، معانی عینی را به خود می‌گیرند.

در مجموع، جنگ اوکراین نه تنها موقعیت هژمونیک بین‌المللی واشنگتن را حفظ نکرده، بلکه عملا زمینه‌ساز بی‌اعتبار شدن آمریکا در میان متحدان بین‌المللی‌اش شده است. این جنگ حتی محذوریت‌های آمریکا برای تاثیرگذاری در معادلات مهم بین‌المللی را به نمایش گذاشته است. اهمیت این مساله به اندازه‌ای است که رهبران ارشد آمریکا باید کتاب "ظهور و سقوط قدرت‌های بزرگِ" "پل کندی" را یک بار دیگر با دقت‌تر از همیشه مطالعه کنند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv