خیابانی در تهران که امروز به نام یکی از بلندترین قلههای ادبیات عارفانه ما یعنی «مولوی» نامگذاری شده، روزگاری نام یک دلقک درباری را بر خود داشت؛ مردی که حتی خواندن و شنیدن برخی از حرکاتی که در مجالس از او سر میزده، عرق شرم بر پیشانی مینشاند.
«اسمال بزاز» مشهورترین دلقک دربار ناصرالدین شاه بود که درآمد سرشارش و قباحت شوخیهایش هر دو به یک اندازه معروف هستند. او زمانی در خیابانی که امروز مولوی نامیده میشود سکونت داشت و به همین دلیل آن خیابان در دوران قاجار به نام او معروف بود.
به گزارش فرادید؛ محمد حسن اعتمادالسلطنه در خاطرات روزنوشت خود نمونههایی از شوخیها و حرکات اسماعیل بزاز را حکایت کرده که یک نمونۀ قابل نقل آن از این قرار است: وقتی ناصرالدین شاه از یکی از سفرهای خود مراجعت میکند، به همۀ همسفرانش خلعت و هدیه میدهد؛ اسماعیل بزاز هم که در آنجا حاضر بوده میگوید: حالا که به هر سگ و گربه خلعت دادید، ما را هم از این نمد کلاهی بدهید!
اسماعیل بزاز در اواخر عمر از شغل مطربی و لودگی توبه میکند، به سفر حج میرود و مسجدی نیز در نزدیکی خانهاش بنا میکند. برخی از نویسندگان او را ذاتا شخصیتی خوشقلب و مهربان معرفی کردهاند که از دستگیری از نیازمندان دریغ نمیورزید.
در اینجا تصویری از دستۀ اسمال بزاز را میبینید که خود او نیز در میان آنان حضور دارد. در ردیف افراد ایستاده، نفر چهارم از سمت چپ اسمال بزاز است. در یک طرف او تنبکزن دسته ایستاده و در طرف دیگر پسر رقاصی که لباس دخترانه پوشیده است.