یکی از مهمترین قسمتهای قلیان، سرقلیان بود که میتوانست بالا بودن سطح ثروت و پایگاه طبقاتی اعیان و اشراف را نمود داده و به رخ دیگران بکشاند. ظرأفتکاریهای روی سرقلیان و استفاده از جواهرآلات و سنگهای قیمتی، نشاندهندۀ تمّول اقتصادی و تشخّص اجتماعی افراد بوده است.
دکتر غفار پوربختیار*؛ قلیان برای نخستین بار در دورۀ صفوی از هندوستان وارد ایران گردید و به نوشتۀ سفرنامهنویسان اروپایی از همان زمان ایرانیان استقبال زیادی نسبت به آن بهعمل آوردند (تاورنیه، ۳۰۹: ۱۳۸۹؛ الئاریوس، ۱۳۶۳: ۲۷۳-۲۷۴).
در عصر قاجار کشیدن قلیان فقط مختص قهوهخانهها و یا اندرون خانهها نبود بلکه در اماکن عمومی و خصوصی نیز به وفور انجام میگرفت. مردم در کاروانسراها، شکارگاهها، تفریحگاهها، حجرهها و تجارتخانهها دور هم جمع شده و به کشیدن قلیان و نوشیدن قهوه و چای میپرداختند. اما مجالس قلیانکَشی تنها به اماکن مذکور منحصر نمیگردید. در حمامها نیز بساط قلیانکَشی رواج داشت. قلیان کشیدن در حمام فقط به مردان اختصاص نداشت بلکه زنان اعیان و اشراف نیز از سربینه حمام اغلب برای آرایش کردن، کشیدن قلیان و گفتگو استفاده میکردند. در بازار اغلب حجرهداران و بازاریها در حجرههای خود با قلیان از مشتریها پذیرایی میکردند.
اغلب شاهان و شاهزادگان قاجار علاقۀ زیادی به کشیدن قلیان داشتند. ناصرالدینشاه یکی از شاهان قاجار بود که در کشیدن قلیان آن هم از نوع کوزهای آن مشهور بود. از مشهورترین قلیانهای دورۀ این پادشاه، قلیان مخصوص سلام بوده است. در آئینهای سلام شاهان قاجار یکی از رسومات، بردن قلیان مخصوص سلام به حضور شاه بوده است. در زمان ناصرالدینشاه قلیانی که برای سلام استفاده میگردید، قلیانی مُرَصع، الماسنشان و گران-بها بود.
در دورۀ قاجار انواع مختلفی از قلیان و سرقلیان وجود داشت. تُنگ یا کوزۀ قلیان دارای انواع و اشکال مختلفی بود. یا از کوزه گِلی پخته شده بود که آن را با رنگ و لعابهای مختلفی درست میکردند، ویا درون یک عدد کدو را خالی نموده و از پوسته آن کوزۀ قلیانی را به زیبایی درست میکردند. گاهی نیز از پوستۀ نارگیل، کوزۀ پرتجمل و زیبایی که به آن جوزه یا نارگیله میگفتند با مهارت هرچه تمامتر درست میکردند.
زیبایی و ظرأفت کوزۀ قلیان برای صاحبان متمّول و متشخّص قلیان خیلی اهمیت داشت و علاوه بر این که نشاندهندۀ ذوق هنری و زیبادوستی آنان بود، تفاخر و تشخّص آنها را نسبت به دیگر اقشار منعکس میکرد. با توجه به این حس زیبادوستی اعیان و اشراف نسبت به قلیان، هنرمندان نیز فرصت مغتنمی به-دست میآوردند تا اوج هنر خود را درباره آن به معرض نمایش بگذارند. بر روی کوزۀ قلیانِ اعیان و اشراف، نقش و نگارهای زیبا و مختلفی، چون شکار حیوانات، مجلس بزم و رقص و یا برگ-های گل و گیاه حکاکی و قلمزنی کرده بودند. این در حالی بود که برعکس، اقشار پایین یا چپق میکشیدند و یا اگر که ضرورت کشیدن قلیان را احساس میکردند یا به قهوهخانه میرفتند و یا از قلیان فروشهای دورهگرد قلیان خریده و دود میکردند.
قلیان افراد فرودست قلیان نیز غالباً ساده و عاری از طلاکاری و نقرهکوبی بود. زیرا از منظر توده مردم، اصل نیاز به قلیان-کَشی برای گذران وقت یا رفع خستگی از اولویت بیشتری برخوردار بود و از ظرأفت و زیبایی قلیان خیلی مهمتر بود.
یکی از مهمترین قسمتهای قلیان، سرقلیان بود که میتوانست بالا بودن سطح ثروت و پایگاه طبقاتی اعیان و اشراف را نمود داده و به رخ دیگران بکشاند. ظرأفتکاریهای روی سرقلیان و استفاده از جواهرآلات و سنگهای قیمتی، نشاندهندۀ تمّول اقتصادی و تشخّص اجتماعی افراد بوده است.
اعیان و اشراف استفاده از قلیانها و سرقلیانهای معمولی بدون نقش ونگار و بدون جواهرآلات و فلزات گرانبها را برنتابیده و شایسته شأن و جایگاه اشرافی خود نمیدانستند. هر کدام از آنان سرقلیان-های متعددی ازطلا و نقره داشتند که الماس نشان و فیروزهنشان بوده و بسیار گرانبها بودند. فراتر از اغنیا و ثروتمندان جامعه، این شاهان قاجار، شاهزادگان، شاهدختها و زنان حرمسرای سلطنتی بودند که هر کدام از آنها قلیانهای زیبا و گرانقیمت متعددی با سرقلیانهای مُرَصّع و ساخته شده از طلا و نقره داشتند.
داشتن سرقلیانهای مُرَصّع و مُطّلا نشان دهنده هویت و منزلت بالا و اصالت قجری آنها بود. به عنوان مثال مهد علیا مادر ناصرالدین شاه و عزیزالدوله خواهر ناصرالدین شاه تا به آن اندازه قلیان و سرقلیانهای مُرصّع و طلا و نقرهکاری در اتاقها و انبارهای خود داشتند که به گفتۀ معیرالممالک: «آن اندازه حتی در هیچ موزهای یا در دکان هیچ زرگری یافته نمی-شد» (معیر الممالک، ۲۳۶: ۱۳۹۰).
اعیان و اشراف که خود از عهده آمادهسازی و چاقکردن قلیان برنمی آمدند و یا انجام چنین کاری را دون شأن خود می-دانستند، برای این امر پیشخدمت مخصوصی را به کار می-گرفتند. این پیشخدمت در عصر قاجار قلیانچی نام داشت و وظیفهاش این بود تا در سفر و حضر همراه اربابش باشد تا هر وقت که ارباب هوس کشیدن قلیان نمود، بیدرنگ قلیان مخصوص او را آماده سازد. قلیانچی به هنگام سفر ارباب، قلیان سفری او و اسباب آن را به همراه داشته و در دو جعبه به زین اسب خود آویزان میکرد (فووریه، ۱۳۶۸: ۳۱۲).
درمجالس بزرگان، قلیانچیها برای بردن قلیان ارباب خود به مجلس بر دیگران سبقت میجستند. زیرا بردن قلیان ارباب به مجلس، قبل از قلیان دیگران نه تنها نشاندهندۀ تشخّص اجتماعی ارباب بود بلکه زرنگی و چالاکی قلیانچی را نیز نشان میداد: «.. جلو رفتن قلیان علامت احترام صاحب قلیان بود و چنان ضابطه داشت که هیچوقت بین پیشخدمتها اختلافی حاصل نمی-شد» (مستوفی: ۱/۲۲۹).
قلیانچیها میبایست با آداب پذیرایی در مجالس اعیان نیز آشنا باشند. اینکه چگونه قلیان را به حضور ارباب و یا میهماناش ببرند و چگونه به آنها قلیان تعارف کنند و اینکه سلسلهمراتب و جایگاه اجتماعی افراد متشخّص را بدانند و رعایت کنند از مهمترین مسائلی بود که بایستی هر قلیانچی با آن آشنا باشد.
البته عدهای قلیانفروش سیار و دورهگرد نیز در سراسر کشور وجود داشتند در هر کوی و برزن گردش میکردند و قلیان را برای مشتریان علاقمند به قلیانکَشی چاق مینمودند (ویلس، ۱۳۶۳: ۳۰۹). این قلیانها را معمولاً مردم عادی و طبقات فرودست مورد استفاده قرار میدادند که به علت عدم تمکّن مالی و توجه به ضرورتهای اقتصادی از در اختیار داشتن قلیانهای گرانقیمت و قلیانچیهای ماهر و کار بلد محروم بودند.
کشیدن چنین قلیان-هایی در عصر قاجار ارزان بوده و خرج چندانی نداشت. اقشار پایین جامعه که توانایی مالی خرید قلیان و بویژه توانایی داشتن قلیانچی را نداشتند، برای رفع خستگی به قلیانچیهای دورهگرد و یا قهوهخانهها مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ ناچیزی به کشیدن قلیان میپرداختند.
مجالس قلیانکَشی در عصر قاجار آداب و رسوم خاص خود را داشت و نه تنها قلیانچیها بلکه کلیه قلیانکَشان بایستی با این آداب آشنایی داشته و آن را محترم شمرده و رعایت کنند. قلیانکَشی با تعارفات و احترامات خاصی همراه بوده و سلسله مراتب اجتماعی افراد به شدت در آن رعایت میگردید. به هنگامی که میهمانی به دیدار میزبان متشخّص و متمّول خود میرفت به دستور میزبان، قلیان توسط قلیانچی وارد مجلس می-گردید.
پس از آوردن قلیان، میزبان ضمن ادای احترام به میهمان اولین پُک را خود به قلیان میزد تا آن را جهت استفاده میهمان آماده و چاق نماید. سپس قلیان را به میهمان محترم خود تعارف میکرد و در اختیار او قرار میداد. در طی هر میهمانی ممکن بود از یک تا سه بار قلیان به مجلس آورده شود. معمولاً قلیان سوم را قلیان خداحافظی مینامیدند و نشانه رفتن میهمان بوده است.
اگر چند نفر میهمان همرتبه و شأن در مجلس حضور داشته باشد برای رعایت ادب و حفظ شأن همه میهمانان، قلیانچیها به تعداد میهمانان قلیان به مجلس آورده و در یک لحظه به همه آنها قلیان تعارف میکردند. اما اگر در میان میهمانان یکی از همه عالی رتبهتر و متشخّصتر بود در اینصورت فقط یک قلیان آورده و نزد او میبردند. ذکر اتفاقی که یک بار در یک مجلس قلیانکَشی در عصر قاجار رخ داد، بهتر میتواند ابعاد قضیه را روشن نماید.
ظاهراً روزی میرزا یوسف خان مستوفی الممالک صدراعظم ناصرالدین شاه و میرزا محمدخان سپهسالار در مجلسی نشسته بودند که قلیانی توسط قلیانچی وارد مجلس گردید. او ابتدا آن را نزد محمدخان برده و جلوی او بر زمین گذاشت و پس از اینکه محمدخان چند پُکی به قلیان زد قلیانچی آن را برداشت و جلوی مستوفیالممالک گذاشت، اما وی با ناراحتی اظهار داشت که کشیدن قلیان را ترک کرده است (مستوفی، ۱۳۸۴: ۱/۲۲۸).
واقعیت این بود که مستوفیالممالک که از نظر مقام و جایگاه، میرزا محمدخان را پایینتر از خود میدانست این عمل را دال بر توهین و بیاحترامی به شخصیت خود به حساب آورد و به همین خاطر سوگند خورد تا زنده است دیگر قلیان نکشد. به-گفتۀ بنجامین: «بخاطر همین اتفاق مدت چهل سال است که مستوفیالممالک لب به قلیان نزده است» (بنجامین، ۱۳۶۳: ۸۱).
*عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی