bato-adv
bato-adv

داستان واقعی پشت آزمایش اتمی اوپنهایمر و این که چگونه ممکن بود جهان را به پایان برساند

داستان واقعی پشت آزمایش اتمی اوپنهایمر و این که چگونه ممکن بود جهان را به پایان برساند

دانشمندان پروژه منهتن معتقد بودند رقیب شان آلمان نازی است. منطق وحشتناک ساخت بمب این بود که اگر هیتلر ابتدا آن را بسازد می تواند کل جهان را به گروگان گرفته و ایدئولوژی شرورانه و ویرانگر خود را گسترش دهد. بنابراین، در آن زمان تنها هدف مهم آن بود که جبهه مقابل نازی ها در ابتدا به سلاح هسته ای دست یابد.

تاریخ انتشار: ۱۳:۲۹ - ۰۳ مرداد ۱۴۰۲

فرارو- در یکی از سکانس‌های اوپنهایمر فیلمی درباره ساخت بمب اتمی که روز جمعه اکران شد سرتیپ "لزلی گرووز" (با بازی مت دیمون) از "جی رابرت اوپنهایمر" (با بازی کیلین مورفی) که رهبری پروژه منهتن را برعهده دارد می‌پرسد: "آیا ما می‌گوییم این احتمال وجود دارد که وقتی آن دکمه را فشار دهیم جهان را نابود خواهیم کرد"؟ اوپنهایمر به او اطمینان خاطر می‌دهد که این احتمال نزدیک به صفر است. گرووز که به طور کامل آرام و متقاعد نشده بود می‌گوید: "نزدیک به صفر"؟ اوپنهایمر به او می‌گوید توقع داشت چه پاسخی بشنود؟ گرووز البته به جای تماشاگران فیلم می‌گوید: "صفر خوب خواهد بود"!

به گزارش فرارو به نقل از وُکس، واقعیت آن است که نگرانی مبنی بر آن که اولین بمب اتمی جهان را نابود کند صرفا برای ایجاد تنش و هیجان در فیلم مطرح نشد. برخی از دانشمندانی که آن را ساختند نیز واقعا نگران بروز این احتمال بودند. از جمله "ادوارد تلر" دانشمندی که بعدا بمب هیدروژنی بسیار قوی‌تر را اختراع کرد در سال ۱۹۴۲ میلادی اشاره کرده بود که یک انفجار اتمی دمایی گرم‌تر از دمای خورشید را ایجاد می‌کند و ممکن است باعث بروز شرایطی شود که تحت آن واکنش‌های همجوشی (که تنها چند سال قبل کشف شده و هنوز به درستی شناخته نشده بودند) رخ دهد.

نتیجه این بود که این احتمال وجود داشت که امکان مشتعل شدن جو به معنای واقعی کلمه تحقق یابد و باعث مرگ هر آن چه بر روی سیاره زمین بود بشود. نظر تلر سر و صدایی به پا کرده بود. برخی از فیزیکدانان قاطعانه این احتمال را رد کردند. با توجه به این که آنان هنوز به طور کامل در مورد چگونگی وقوع واکنش‌های هسته‌ای اطلاعاتی نداشتند، دانشمندان دیگر نمی‌توانستند با قطعیت نگرانی‌های تلر را رد کنند. پروژه منهتن در لس آلاموس در نیومکزیکو، اما گزارشی محرمانه را تهیه کرد و در نتیجه گیری آن اشاره شد که احتمال وقوع بدترین سناریو "بعید" است. این گزارش باعث شد بخش عمده‌ای از ترس ایجاد شده برطرف شود، اما نه به طور کامل و دانشمندان تا روز آزمایش محاسبات خود را دوباره بررسی کردند. "آرتور هالی کامپتون" فیزیکدان امریکایی و برنده جایزه نوبل فیزیک که گفته بود "بهتر است بردگی نازی‌ها را بپذیریم تا فرصتی برای کشیدن پرده نهایی بر روی بشریت" از جمله افرادی بود که تا لحظه آزمایش کم‌تر اطمینان خاطر داشت. در حالی که فیزیکدانان پروژه منهتن منتظر آزمایش در سایت ترینیتی بودند او اغلب به شوخی پیشنهاد کرد که شرط بندی کنند که آیا زندگی روی زمین را نابود خواهند کرد یا خیر.

"جیمز بریانت کانانت" رئیس وقت دانشگاه هاروارد و شاهد آزمایش ترینیتی بعدا گفته بود زمانی که نور حاصل از این آزمایش به طور غیر منتظره بسیار درخشان‌تر و طولانی‌تر از آن چیزی بود که آنان پیش بینی می‌کردند واکنش آنی او این بود که آنان واقعا جو را مشعل کرده و جهان را محکوم به فنا ساخته اند.

اکنون به اندازه کافی در مورد همجوشی می‌دانیم تا بدانیم که بمب‌های هسته‌ای نمی‌توانند جو را مشتعل کنند. با این وجود، "توبی اُرد" محقق در کتاب اش به نام "پرتگاه" (The Precipice) استدلال می‌کند که تیم پژوهشی در آن زمان احتمالا نمی‌توانست کاملا به نتایج خود اطمینان داشته باشد. در واقع، می‌دانیم که دانشمندان مسئول ساخت تسلیحات هر از گاهی اشتباه محاسباتی می‌کردند: در یک اشتباه مرگبار آزمایش براوو برای یک بمب هیدروژنی انفجاری بسیار بزرگ‌تر از حد محاسبه شده رخ داد و صد‌ها نفر را در معرض مسمومیت با تشعشعات قرار داده بود. در آن زمان، دانشمندان گمان می‌کردند که لیتیوم -۷ اساسا بی اثر است با این وجود، آنان در انفجار براوو که هزار بار بزرگتر از هیروشیما بود متوجه شدند که لیتیوم-۷ واقعا در دمای مناسب واکنش نشان می‌دهد.

احتمالا افراد عادی با انجام یک آزمایشی علمی که در آن احتمال حتی بسیار کم برای نابودی جهان وجود داشته باشد نیز موافق نیستند. این ریسک قابل قبولی به نظر نمی‌رسد. ما می‌خواهیم محققان منتظر بمانند تا علم را بهتر درک کنند و کاملا مطمئن باشند که پروژه شان جو را مشتعل نمی‌کند. در اینجا شاید بپرسید چه چیزی در دنیا افراد شایسته، باهوش، دقیق و متفکر و بسیاری از کسانی که روی بمب اتمی کار می‌کردند از جمله شخص اوپنهایمر را به سوی پذیرش رفتاری سوق داد که از دید یک ناظر بیرونی می‌تواند به شدت غیر مسئولانه به نظر برسد؟

پاسخ این پرسش در رقابت ژئوپولیتیکی نهفته است که دانشمندان پروژه منهتن معتقد بودند رقیب شان آلمان نازی است. منطق وحشتناک ساخت بمب این بود که اگر هیتلر ابتدا آن را بسازد می‌تواند کل جهان را به گروگان گرفته و ایدئولوژی شرورانه و ویرانگر خود را گسترش دهد. بنابراین، در آن زمان تنها هدف مهم آن بود که جبهه مقابل نازی‌ها در ابتدا به سلاح هسته‌ای دست یابد.

این باوری بود که مبتنی بر آن پروژه منهتن آغاز شد. البته در نهایت مشخص شد که نازی‌ها هرگز به ساخت بمب اتمی نزدیک نبودند. در واقع، در زمان آزمایش ترینیتی در ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۵ میلادی آلمان پیش‌تر تسلیم شده است. حتی اگر پذیرش خطر جان و سرنوشت تک تک افراد زنده برای متوقف ساختن هیتلر موجه بود یک ماه پیش از آغاز شمارش معکوس ترینیتی دیگر قابل توجیه نبود.

اگر فیلم اوپنهایمر باعث می‌شود بیش از آن که پاسخ پرسش‌های تان را بیابید پرسش‌های دیگری برای تان مطرح شود توصیه می‌شود کتاب "ساخت بمب اتمی" اثر ریچارد رودز" را مطالعه کنید که در آن درباره پروژه منهتن و شخصیت‌های خارق العاده‌ای که آن را هدایت کردند و چگونگی تصمیم گیری‌هایی که در نهایت باعث شد تسلیحات هسته‌ای را به جهان معرفی کنند بیش‌تر خواهید دانست. ما با خوانش آن کتاب به پاسخ دست یافتیم هر چند ممکن است برای شما قانع کننده نباشد.

پاسخ آن است که آنان به قدری مشغول فکر کردن در مورد چکونگی ساخت بمب اتمی بودند که دیگر وقتی برای طرح این پرسش که آیا باید با تغییر وضعیت استراتژیک اطراف شان برنامه شان را مورد تحدیدنظر قرار دهند نداشتند. پروژه‌ای با وسعت و مقیاس پروژه منهتن دارای اینرسی خیره کننده است. محققان فعال در آن با هزینه‌های فوق العاده و هزینه‌های شخصی زیاد تحت فشار غیر قابل تصور، سالیان زیادی از عمر خویش را صرف ساختن چیزی کاملا بی سابقه کرده بودند.

از نظر روانشناختی آنان نمی‌تونستند به سادگی کاری که در آستانه تکمیل آن بودند را کنار بگذارند صرفا به این دلیل که توجیه ژئوپولیتیک که در ابتدا پروژه براساس آن شکل گرفت دیگر معتبر نبود. حتی اگر نگرانی‌های مبهم در مورد اشتعال جو و نگرانی‌های مشخص‌تر در مورد تغییر دائمی جهان به سوی بدتر شدن وجود داشت نیز کنار گذاشتن پروژه برای آنان کار آسانی نبود. آنان محاسبات خود را دوباره بررسی کردند و به نظر می‌رسد به این فکر می‌کردند که "ما آزمایش را ادامه می‌دهیم مگر این که متوجه شویم که جو را مشتعل می‌کند" به جای این که "ما آزمایش را ادامه نمی‌دهیم مگر آن که اطلاعات کافی درباره همجوشی داشته باشیم که کاملاً مطمئن شویم صورت نمی‌گیرد". آنان از خود نپرسیدند "آیا ما اصلا نیاز داریم که پروژه را در شرایط کنونی ادامه دهیم یا خیر".

اندکی پس از مرگ "فرانکلین روزولت" در آوریل ۱۹۴۵ میلادی "هری ترومن" رئیس جمهور تازه امریکا برای نخستین بار در مورد پروژه اطلاع کسب کرد. او بعدا نوشته بود که "جیمی برنز" مشاور نزدیک روزولت به او گفته بود:"دانشمندان در حال تکمیل یک ماده منفجره به اندازه کافی بزرگ برای نابود کردن کل جهان هستند. البته بمب ممکن است ما را در موقعیتی قرار دهد که در پایان جنگ بتوانیم شرایط مان را دیکته کنیم".

ترومن در مورد ساخت بمب اتمی عجله داشت و بی صبرانه منتظر بود چرا که می‌دانست برای روابط امریکا و اتحاد جماهیر شوروی پیامد‌های گسترده‌ای خواهد داشت. مشخص نیست که در آن زمان جلسه‌ای برگزار شد که افراد حاضر در آن به طور جدی در این باره فکر کنند که آیا اصولا باید پروژه را ادامه دهند یا خیر. جدای از افراد مخالف ادامه پروژه مانند "لئو زیلارد" فیزیکدان که پیشاپیش هشدار داد که استفاده از بمب اتمی صرفا اتحاد جماهیر شوروی را تشویق می‌کند تا تلاش‌های خود را تسریع کند برای سایرین صرفا مسئله زمان مطرح بود و نه آن که آیا باید پروژه منهتن را ادامه داد یا خیر. این گونه بود که باهوش‌ترین ذهن‌های جهان گفته بودند امیدوار هستند که آزمایش اتمی به کلیت زندگی روی سیاره زمین پایان ندهد.