شرق نوشت: احتمالا آن روزی که محمدحسین مهدویان و همکاران، «مالک» را در قسمت پایانی سریال «زخم کاری» کشتند، تصور ساخت فصل دوم آن را نداشتند. یا اگر به دلیل معرفی شخصیتی به نام «طلوعی» و نشان ندادن او، چنین تصویری را برای ادامه سریال داشتند، پایان فصل اول گویی به سبکی چیده شده بود که اگر فصل دومی هم ساخته نشد، پایانی ابتر در کار نباشد. اما مهدویان که پیش از این نشان داده بود میتواند در ادامه «ماجرای نیمروز»، «رد خون» را بسازد، در ادامه «زخم کاری» هم به سراغ «بازگشت» رفت و از هفته گذشته قسمت اول این سریال را در دسترس مخاطبان قرار داد.
برای نوشتن درباره فصل دوم «زخم کاری»، اما به نظر میرسد نیاز است که نگاهی دوباره به ماجرای سریال مهدویان داشته باشیم. هرچند که در نظر اول ساخته شدن این سریال بعد از حوادث سال گذشته و عدم حضور یکی از شخصیتهای اصلی داستان یعنی «منصوره» (با بازی هانیه توسلی) بسیار به چشم میآید، اما اجازه دهید این بررسی را از فیلمنامه فصل جدید شروع کنیم. سریال «زخمکاری» را محمدحسین مهدویان بر اساس رمان «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینیزاد و «با نگاهی به تراژدی مکبث اثر جاودان ویلیام شکسپیر» نوشته بود.
طراحی و گسترش داستان فصل اول سریال را محسن جعفرزاده انجام داده بود و حسین حسنی و سجاد پهلوانزاده بازنگری داستان را پیش برده بودند. یک تیم کامل برای فیلمنامه که خود مهدویان در راس آن قرار داشت و به عنوان فیلمنامهنویس هم در سریال معرفی میشد. اما در «بازگشت» دیگر مهدویان به عنوان نویسنده معرفی نشده است و سریال از یک مجموعه همکاران تشکیل شده که کار را به سبک سریالسازی هالیوود به صورت گروهی انجام دادهاند. سرپرست فیلمنامه در «بازگشت» محمدحسین مهدویان است، اما طراحی داستان و اقتباس را میلاد اکبرنژاد انجام داده که در فصل اول بازیگردان «زخمکاری» بود. میلاد نجفی وظیفه بازخوانی و بازنویسی طرح، اعظم بهروز نگارش سیناپس و بازخوانی نهایی و علی بحرینی نگارش دیالوگ را بر عهده داشتهاند. مجموعهای که در همین یک اپیزود پخش شده از فصل دوم «زخمکاری» نشان میدهند که تلاش زیادی را به کار بستهاند.
«بازگشت» از همان نقطهای آغاز میشود که «زخمکاری» تمام شده بود. مالک (با بازی جواد عزتی) خونین در کنار دریا روی ساحل افتاده است. گروهی جسد او را در تابوت میگذارند و خاک میکنند و هم زمان فیلم هم میگیرند. حتی در خلاصه قسمت اول میخوانیم: «میثم که تنها وارث تاج و تخت مالک است، در پی انتقام از قاتل اوست. در این میان، نبود مالک بهانهای میشود برای ورود طلوعی، تنها حامی قدرتمند هولدینگ ریزآبادی به آنجا برای سروسامان دادن به اوضاع... اما این تمام حقیقت نیست!»
دلیل اینکه پیش از این بر گروه فیلمنامهنویس مهدویان در «بازگشت» تاکید کردیم این است که آنها همه تلاش خود را باید به کار بگیرند که داستان را ادامه دهند. به همین دلیل سیناپس اهمیت پیدا میکند و طراحی مسیری که قرار است داستان در بستر آن روایت شود، در راس اولویتها قرار میگیرد. در همین یک اپیزود پخش شده همه چیز بر این مسیر میچرخد که آیا مالک مرده است؟ سوال مهم این فصل هم همین است. قرار است شاهد بازگشت در «بازگشت» باشیم و به همین دلیل اپیزود ابتدایی یا پایلوت نقش کلیدی خواهد داشت. مهدویان در این اپیزود مانند گذشته از نظر کارگردانی کم نمیگذارد و بازیها هم مانند فصل قبل در مسیر درستی قرار دارد. شخصیتهای جدیدی مانند «شفاعت» (با بازی مهران غفوریان) و «سیما» (با بازی الناز ملک) هم خبر از داستانهای فرعی جذاب سریال میدهد. تماشای یک رعنا آزادیور سرحال که گویا نقش «سمیرا» دقیقا برای او نوشته شده هم نشان میدهد که «زخمکاری» تازه توانسته نقطه قوتهای خود را نگاه دارد. اما آنچه ضربه را در نهایت و در همین اپیزود اول وارد میکند همان ماجرای کشاندن داستان از فصل اول به دوم و ورود به ماجرای «بازگشت» است.
«بازگشت» مانند بسیاری از سریالهایی که امروزه میتوانیم به صورت رنگینکمانی در دنیا مشاهده کرد، فاز انتقال خود را از فصل اول به دوم تقریبا به شکلی نه چندان مناسب طی میکند. اجازه دهید به این نکته هم اشاره کنیم که یکی از مهمترین عواملی که یک سریال را به پدیدهای برای دنبال کردن تبدیل میکند، قدرت آن در همان اپیزود پایلوت است. البته که فصل اول «زخمکاری» و محمدحسین مهدویان به قدری مورد توجه بودهاند که بدون یک اپیزود ابتدایی خوب در فصل دوم هم میتوانند مخاطب خود را تا پایان داشته باشند. اما با همه این تفاسیر «بازگشت» در همین اپیزود ابتدایی نشان چندانی از آغاز پرشور «زخمکاری» ندارد. نه «طلوعی» (با بازی کامبیز دیرباز)، «خان عمو» (با بازی سیاوش طهمورث) است و نه پسر مالک (با بازی مرتضی امینیتبار)، مالک. چینش روایت داستان در اپیزود اول آن چیزی نیست که بتواند یک مخاطب حرفهایتر را قانع کند که باید این سریال را ادامه دهد. اتفاق چندانی در این اپیزود رخ نمیدهد و تنها مسیر برای دانستن این نکته که مالک زنده است، فراهم میشود.
مهدویان بر خلاف بسیاری از کسانی که در پلتفرمها سریال ساختهاند، فضای مخاطبش را بهتر میشناسد. او به خوبی میداند که چگونه یک سریال مورد توجه مخاطب واقع میشود و به همین دلیل به سراغ فصل دوم سریالی میرود که در فصل اول به شدت مورد توجه بوده است. اما راهی که مهدویان در همین اپیزود ابتدایی ترسیم میکند راهی به قدرت اپیزودهای ابتدایی فصل اول نیست. احتمالا میتوانیم به جای قضاوت ادامه فصل دوم شما را به تماشای آن دعوت کنیم هر چند که در نهایت به نظر میرسد به دلیل شکل چینش اپیزود پایلوت میسر برای مهدویان در مقایسه با سریالی که گمان میبردیم در همان پایان فصل، تمام خواهد شد بسیار سخت و پر سنگلاخ خواهد بود.