خود را و پندار خویش را "حقِ مطلق" میشماریم. آن وقت به خود حق میدهیم به هر وسیلهای متوسل شویم. غیر خود را باطل بخوانیم و دفع شرش را بخواهیم. لابد هم خداوند بیکم و کاست باید اجابت کند. این رفتار را هر چه بتوان نامید، با منطق دینی و اخلاقی و انسانی ناسازگار است. دیکتاتورها هستند که کلام خلاف پندار خود را تاب نمیآورند. دیکتاتور هم که لزوما نباید در قامت یک حاکم جبار ظهور کند. گاه در وجود تک تک ما، خود را تکثیر میکند.
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی به افرادی که دیگران را به اتهامات مختلف متهم میکنند حمله کرد.
این روزنامه نوشت:هرکس حرفی بزند که به مذاقمان خوش نیاید، مباهته وار او را به رگبار تهمت میبندیم. کلی برچسب خرجش میکنیم تا به هر شکل از میدان به در شود. از مدافع بیبند و باری، غرب زده، مردم فریب، آب به آسیاب دشمن ریز، ضد انقلاب و... گرفته تا محترمانهترین برچسب؛ فریب خورده! اصلا هم فکر نمیکنیم شاید نگاه و کلام خود ما درست نباشد.
خود را و پندار خویش را "حقِ مطلق" میشماریم. آن وقت به خود حق میدهیم به هر وسیلهای متوسل شویم. غیر خود را باطل بخوانیم و دفع شرش را بخواهیم. لابد هم خداوند بیکم و کاست باید اجابت کند.
این رفتار را هر چه بتوان نامید، با منطق دینی و اخلاقی و انسانی ناسازگار است. دیکتاتورها هستند که کلام خلاف پندار خود را تاب نمیآورند. دیکتاتور هم که لزوما نباید در قامت یک حاکم جبار ظهور کند. گاه در وجود تک تک ما، خود را تکثیر میکند. این خوی در وجود ما آدمهای عادی هم که باشد، همان دیکتاتور یست.
گاه این نوع خطر ناکتر از نوع بروز در یک فرد است که حاکم باشد. گستردگی کار و فراگیری جمعیتی، این را پر خطرتر میکند. یاد بگیریم هرکه مثل ما فکر نمیکند، لزوما دشمن ما نیست. حد اکثر برادر غیر هماندیش ماست. در یک کشور و بر یک پهنه و با یک اعتقاد و دین و ملیت با ما زیست میکند.
ما با اویی که شاید فردا در سنگر دفاع از وطن کنار ما باشد چنین گزنده و تند رفتار میکنیم حال آنکه در خطبه ۱۹۸ نهجالبلاغه از زبان امیر مؤمنان (ع) میخوانیم، هنگامی که در جنگ صفین مشاهده کرد که یارانش در مقابل فحاشی لشکر معاویه، اقدام به فحاشی میکنند، فرمود: "من برای شما نمیپسندم که دشنام دهنده باشید، ولی اگر شما کارهای آنها را توصیف کنید و حالشان را باز گویید در گفتار راستتر و در برکناری خودتان از گناه و سرزنش آنها رساتر خواهد بود. به جای دشنام دادن به آنها، بگویید: بارخدایا! خونهای ما و آنها را حفظ کن و میان ما و آنها صلح و آشتی برقرار فرما و آنان را از گمراهی به هدایتشان رسان تا هر کس حق را ندانسته، بشناسد و هر کس حریص در کجروی و دشمنی است از آن بازگردد. "
ما به ادعا پیرو این امام هستیم، اما رفتار و گفتار و نوشتار ما نسبتی با این روش متین ندارد. به ویژه در رسانههای تعاملی که با هم به گفتگو میپردازیم. بدانیم که حیات بخش، مشرب علوی است. به این شیوه خود را تنظیم کنیم. به هم فرصت ابراز نظر بدهیم. تمرین کنیم مدارا را، تحمل را. آستانه تحملمان را بالا بریم تا هرکس از پله پایینِ آنچه استانه فکرمان میپنداریم، عبور کرد را به همه چیز متهم نکنیم. مدارا را تمرین کنیم حتی اگر مروت را دور از دسترس میدانیم.
به جای تمرین خطِ اصحاب مباهته، قرآن بخوانیم که ما را چنین راه مینماید؛ "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کونوا قَوّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی أَلّا تَعدِلُوا اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوی وَاتَّقُوا الله إِنَّالله خَبیرٌ بِما تَعمَلونَ؛ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید که از آنچه انجام میدهید، با خبر است! " بیاموزیم که "دشمنی" هم نباید ما را از عدالت به در برد چه رسد با اختلاف سلیقه. همین!