استاد دانشکده ادبیات را با بیشتر با عنوان همسر مظاهر مصفا و دختر امیری فیروزکوهی شاعر و البته مادر علی مصفای بازیگر میشناختند در حالی که خود هویت ادبی مستقلی داشت...
در میان رفتگان نامدار سال کهنه یک نام بیش از همه متفاوت است و او بانویی است که در ۹۰ سالگی هم خاص و متفاوت بود و البته استاد دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران.
به گزارش عصرایران، حتی ترکیب نام کوچک او نیز. چرا که «امیر» برای «بانو» و در واقع به اضافه هم به عنوان نامی دخترانه غریب مینمود، ولی وقتی بدانیم فرزند «سید کریم امیری فیروزکوهی» بوده میتوانیم دریابیم چرا چنین نامی را برای دختر برگزید.
امیر بانوی جوان چندان گرد ادبیات میگشت که ترجیح داد همسر خود را نیز از جمع ادیبان و استادان دانشکده برگزیند و او هم کسی نبود جز دکتر مظاهر مصفا.
حالا روشن شده که از دکتر «امیر بانو کریمی» سخن میگوییم که وقتی درگذشت رسانههایی برای جلب مخاطب بیشتر ترجیح دادند از این عنوان استفاده کنند: «مادر علی مصفا درگذشت».
بله، مادر علی مصفا بازیگر مشهور ایرانی هم بود که خود همسر لیلا حاتمی است و او نیز خود دختر علی حاتمی کارگردان فقید است و اگر پارهای شایعات نبود چه بسا مینوشتند: مادر شوهر لیلا حاتمی درگذشت!
خیلی شلوغ شد! امیری فیروزکوهی، مظاهر مصفا، علی مصفا، لیلا حاتمی و علی حاتمی، اما اصل را نباید بر ذکر این اسامی گذاشت چرا که امیربانو کریمی به اعتبار خودش هم چهرهای شاخصی بود و حرف و سخن داشت نه آن که به اعتبار پدر یا همسر و در یادکرد آنها سراغ او بروند. کما این که دربارۀ وضعیت دانشگاه تهران بعد از تغییرات سیاسی دو سه سال اخیر زبان به انتقاد گشوده و گفته بود: «در دانشگاه تهران تحصیل کردم و شاگرد کسانی بودم، چون بدیعالزمان فروزانفر، جلال الدین همایی، پورداوود، احسان یارشاطر، دکتر معین و دکتر کیا و تو را به خدا ببینید که حالا دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران به چه روزی افتاده است.»
این توضیحات هم از حیث علمی و ادبی او را نمیشناساند و رفتارهای غیر محافظه کارانه او را به تمامی یادآور نمیشود که گاه کاربهدستان مدعی را به چالش میکشید.
پس در معرفی او باید فراتر از ادبیات و دانشکده به تخصص او در ادبیات اشاره کرد که همانا کاوش و پژوهش در سبک هندی بود و مشخصاً کار بر روی غزلیات صایب تبریزی و فیاض لاهیجی و جوامع الحکایات. از منظر سیاسی و اجتماعی هم وقتی در فهرست چهرههای ماندگار قرار گرفت، اما خود نخواست ماندگار باشد و کنار کشید.
البته سال ۸۳ بود و دولت اصلاحات بر سر کار و هنوز مدیریت فرهنگی با مدیران میانهروتر منتها آیین پرسروصدای «چهرههای ماندگار» را صدا و سیما برگزار میکرد. همان صدا وسیما که ۸ سال قبل از آن برنامۀ «هویت» را علیه چهرههای درخشان فرهنگی پخش کرده بود تا جایی که دکتر عبدالحسین زرینکوب گفت: این هویت نبود، «هوئیت» بود!
این شایبه یا شایعه هم وجود داشت برای این که آماج نقد قرار نگیرند برخی چهرههای مقبول همگان را نیز کنار کمتر شناخته شدهها یا سفارشیها قرار میدهند به خاطر مواضع ایدیولوژیک یا هم سویی هاشان در بزنگاههای خاص و دکتر امیر بانو کریمی شاید نمیخواست این ذهنیت شکل گیرد.
او در زمستان پرماجرای سال ۹۸ هم کتاب خود را از داوری جایزه کتاب سال پس گرفت، زیرا درست مقارن شده بود با شوک جامعه بر سر چرایی ساقط کردن هواپیمای اوکراینی و ۷۲ ساعت روایت دروغ از رسانههای رسمی آن هم نه با اشارت و پیامی که در ۲۳ دی ۱۳۹۸ در یادداشت خود دربارۀ دلیل انصراف چنین آورد: «به دلیل شرمساری از سالها تدریس، پرهیز از نامردمی و دروغ گفتن به دانشجویان و تنفس در فضای مسموم» و این تیتر را هم بالای یادداشت گذاشت: «کار مُلک از نابهسامانی زِ میزان درگذشت».
چنان که در بالا اشاره شد در برخی گزارشهای تدفین و ترحیم امیر بانو تنها بر این وجه تاکید شد که مادر علی مصفا -بازیگر و کارگردان- درگذشته و در مراسم ترحیم در مسجد نور میدان فاطمی هم عکاسانی در پی آن بودند ببینند لیلا حاتمی و علی مصفا چقدر با هم فاصله دارند! در حالی که امیر بانو زیر تأثیر نام پدر و همسر خود هم نبود چه رسد به فرزند اگرچه پیداست بین مادر و فرزند چه رابطه عاطفی عمیقی حاکم بوده است و البته حالا آدم بهتر متوجه میشود و چرا علی مصفا با دیگر بازیگران متفاوت به نظر میرسد.
در این اواخر در مصاحبهای بر همکاران خود هم خرده گرفته و گفته بود: «استادان دیروز قربتاً للعلم کار خود را دوست داشتند. البته حقوق ماهیانهای هم میگرفتند ما در اصل کارشان را دوست داشتند و علاقه داشتند چیزی به شاگردان یاد بدهند و اصلا حواسشان به پول نبود.»
همین ویژگیها سبب شد وقتی از زوجهای بسیار مشهور ادبی مانند دکتر عبدالحسین زرینکوب و دکتر قمر آریان یا دکتر پرویز ناتل خانلری و زهرا کیا یا جلال آل احمد و سیمین دانشور و نمونههای شاخص دیگر یاد میشد چندان به زوج مصفا- کریمی اشاره نشود، زیرا چنان که گفته شد اگر بنا بر نسبت بود جز دختر ادیبی و همسر ادیب دیگر بودن مادر بازیگری مشهور هم بود.
دلیل مهمتر، اما این بود که خودش امیر بانو کریمی بود با صراحت سیاسی و کنش مدنی. او که رساله دکتری خود را زیر نظر دکتر محمد معین پیش برده بود و بعد که استاد به کما رفت و چند سالی در این وضعیت بود تا درگذشت به ترجمه مدخل انگلیسی زبان «جوامع الحکایات» در ۱۵ باب همت گماشت و چنان غرق شاعران سبک هندی شد که مثل دکتر شعبانی استاد تاریخ که با نادرشاه شناخته میشود امیر بانو هم به عنوان متخصص سبک هندی شهرت داشت.
* اطلاعات تخصصی این یادداشت برگرفته از دو نوشته است: یکی «مهران قندی» در شمارۀ جدید مجلۀ خواندنی «تجربه» و دیگری «سید مهدی یار موسوی» در شمارۀ ۱۱ دی روزنامۀ هممیهن. با این که علی مصفا بعد از درگذشت مادر یکی دو مصاحبه دربارۀ فیلم تازۀ خود داشته، ولی اشارتی به مادر ندارد و گویا ترجیح او هم این است که مادر برای او همان مادر باشد مثل همۀ مادران و دربارۀ امیربانوی کریمیِ ادیب و پژوهشگر با دیگران گفتگو کنند. /م. خ