«مردی که دنیا را فروخت»، قطعهای در سبک راک است که اینجا دربارهی اجرایی حرف میزنیم که نیروانا و کرت کوبین از آن در دههی ۹۰ ارائه دادند. ۲۰ سال بعد از اینکه دیوید بووی این قطعه را ساخته بود و از قضای روزگار، تفسیر نیروانا از این قطعه از خود سازندهاش بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
صوفیا نصراللهی در هم میهن نوشت: دختر کرت کوبین، چند روز پیش پستی گذاشته بود برای سیامین سالگرد درگذشت پدرش. کوبین خواننده و بنیانگذار و آهنگساز گروه مشهور نیروانا بود که تقریباً مهمترین گروه سبک موسیقی گرانج هستند که از دههی ۸۰ پایهریزی شد و مایههای آلترناتیو راک داشت و گاهی حتی به متال هم تنه میزد، اما جالب است که محبوبترین قطعهی من از گروه نیروانا و کرت کوبین، نه از ساختههای خودشان که کاوری است که اولینبار در برنامهی MTV UNPLUGGED (سری کنسرتهای تلویزیونی مشهوری که محبوبترین خوانندهها و گروهها را دعوت میکرد تا قطعات خودشان را با سازهای آکوستیک اجرا کنند)، از یکی از قطعات دیوید بووی ارائه دادند؛ قطعهای که اسمش را گذاشتهام تیتر همین ستون، چون خود نامش آنقدر هنرمندانه است که اگر چیز دیگری جایش بگذاریم، حیف میشود.
«مردی که دنیا را فروخت»، قطعهای در سبک راک است که اینجا دربارهی اجرایی حرف میزنیم که نیروانا و کرت کوبین از آن در دههی ۹۰ ارائه دادند. ۲۰ سال بعد از اینکه دیوید بووی این قطعه را ساخته بود و از قضای روزگار، تفسیر نیروانا از این قطعه از خود سازندهاش بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
ترانه محشر بووی دربارهی مردی است که آنقدر از خودش بیزار شده که حتی آنچه را که بوده، فراموش کرده است؛ مردی که دیگر چیزی برایش اهمیتی ندارد. احتمالاً یکی از دلایلی که اجرای کرت کوبین را بیشتر دوست دارم، این است که ترانه یکجور پیشآگاهی دربارهی مرگ زودرس او دارد. مردی که جهان را فروخت و خودش را در ۲۷ سالگی آنقدر دوست نداشت که با شلیک گلوله به زندگیاش خاتمه داد و به باشگاه ۲۷سالهها پیوست. موزیسینهایی که همگی در ۲۷ سالگی از دنیا رفتند.
در اجرای این ترانه، هرچقدر دیوید بووی صدایی صافتر، نمایشیتر و البته توانمندتر به نمایش میگذارد، تفسیر کرت کوبین محزونتر و احساساتیتر است و اتفاقاً بیشتر برازندهی این قطعه بهنظر میرسد. در تنظیم موزیکال هرچند کرت کوبین و نیروانا به قطعهی دیوید بووی وفادار بودند، اما سازبندی را کمی تغییر دادند و از ابعاد تنظیم شکوهمندانهی آن کاستند و به جایش آن را به سبک گرانج نزدیکتر کردند. ازجمله اینکه صدای گیتار سنگینتر و تیرهتر شد. سازبندیاش خلوتتر بود. کوبین هم صداسازی کمتری دارد تا حس بیشتری به مخاطب منتقل کند. بههرحال این ترانهای اگزیستانسیال و البته سیاه است. ترانهای که درواقع قهرمانش در جستوجوی معنای زندگی است و چه کسی بهتر از کوبین این را درک میکند که کودکی سختی داشت و بعد از ازدواج با کورتنی کاکس و رسیدن به شهرت و ثروت هم درگیر اعتیاد شد.
دخترش که به دنیا آمد سعی کردند زندگی سالمتری را پیش بگیرند که موفق نشدند و درنهایت زندگی آنقدر معنایش را برای کوبین از دست داد که خودش را خلاص کند. قطعهی «مردی که دنیا را فروخت» دوبار جهان را تسخیر کرد. یکبار بعد از مرگ دیوید بووی که جزو قطعات برتر کارنامهی او و حتی تاریخ راک در فهرست منتقدان موسیقی و مجلات قرار گرفت و یکبار هم بعد از اجرای نیروانا که بهخصوص با نسل جدید ارتباط بیشتری برقرار کرد. هنرمندان دیگری هم این قطعه را کاور کردهاند، اما بهنظرم همچنان در قله همان اجرای نیروانا قرار دارد که سرگروه یعنی کوبین ژاکت نازکی پوشیده و شبیه یک نوجوان آسیبدیده است.
شبیه همان چیزی که بود و اگر به پیشگویی باور داشتیم اینکه کرت کوبین در آن اجرا این قطعه را برای نواختن انتخاب کرد، لابد جایی در ناخودآگاهش حتی بیدلیل نبوده. یکجایی از قطعه میگوید: «من باید تنها میمردم، خیلی وقت پیش»؛ و هربار این آهنگ را میشنوم یادم میرود که دیوید بووی آن را سروده. این ترانهی کرت کوبین است.