سید علی حسینی رییس سابق ستاد حمل و نقل و سوخت گفت: وقتی من در ستاد سوخت سمت داشتم، مدیر شرکتی به ما مراجعه کرد و گفت که طرحی داریم که تمام موتورسیکلتها که آلایندگی بالایی دارند را در کمتر از یک ساعت گازسوز میکنیم و توضیح داد که باک این موتور را بر میداشتند و به جای آن یک مخزن گاز میگذاشتند و قسمت کاربراتور را هم گازسوز میکردند و برای سوخت گیری هم طرحهای جالبی داشتند. نمونههایی هم ساخته بود و آن را هم به مسئولان ذیربط ارائه داده بود، اما کسی آن را جدی نگرفته بود.
یکی از مسائل و مشکلاتی که ایران امروز با آن دست به گریبان است شرایط بد مردم در عمده مناطق مرزی است. از مرزهای غربی و کردستان تا مرزهای شمال و جنوب شرقی یکی از معضلات، کمبود مشاغل با ارزش و اقتصاد ضعیف در این مناطق است و طبعا در این شرایط مشاغلی مانند قاچاق سوخت و کالا و کولبری رشد خواهد کرد که هم ریسک بالایی برای مردم دارد و هم به اقتصاد ملی ضربه میزند.
به گزارش جماران، سید علی حسینی که در کارنامه خود ریاست بر ستاد حمل و نقل و سوخت و نیز مشاور وزارت صمت را دارد، معتقد است که میتوان با ارائه طرحهای نوآورانه اقتصاد مناطق مرزی را متحول کرد به طوری که دیگر کسی سراغ قاچاق سوخت نرود.
** با توجه به نامگذاری امسال به نام «جهش تولید با مشارکت مردم» لازم است که راههای مشارکت بیشتر مردم در تولید را بررسی کنیم. ظاهرا شما برای حل مشکلات اقتصادی مناطق مرزی و حل معضل قاچاق درباره یکسری طرح و برنامه ها، ایده و مطالعاتی داشتید؟
در مناطق مرزی مشکلاتی مانند قاچاق سوخت و سوخت بری وجود دارد و میبینید آنها که در شهرهای مرزی دست به این کارها میزنند، بعضا گویی چارهای ندارند و شغل مناسبی برای آنها وجود ندارد، اما من فکر میکنم در هر تهدیدی، فرصتهایی نهفته است که میتوان آن تهدید و معضل را تبدیل به فرصت کرد و با ایجاد شغلی آبرومند و با صرفه اقتصادی برای کشور، کاری کنیم که هم مردم مرز نشین شغلهای مناسب و درآمدزا داشته باشند و هم فسادهایی مانند سوخت بری و قاچاق سوخت برچیده شود.
نگاهی به تجربه سایر کشورها در رونق دادن اقتصاد مناطق مرزی، نشان میدهد که این مناطق ظرفیتهای بسیار زیادی برای پیشرفت دارند. یکی از این موارد که به خصوص در مناطق مرزی جنوب شرقی و سواحل خلیج فارس، میتوان فعال کرد، شکل دادن به نوعی فعالیت پالایشگاههای کوچک در این مناطق است.
همان طور که میدانید در خلیج فارس کشتیهایی در نزدیکی بنادر لنگر انداخته اند و به دنبال خرید سوخت ارزان برای کشورهای آفریقایی هستند. در مرزهای پاکستان و افغانستان و حتی مرزهای شمال شرقی هم خریدارانی از این جنس وجود دارند و ما میتوانیم به مردم مناطق مرزی مجوز بدهیم که مینی پالایشگاههایی بسازند و نفت خام را به قیمت روز جهان در اختیار آنها بگذاریم که آن را پالایش کننده و فرآوردههایی به این خریداران بفروشند.
ساخت این مینی پالایشگاهها تکنولوژی بالایی ندارد و میتوان به راحتی و با قیمت ارزان در داخل کشور تولید کرد. سوخت و فرآوردههای این پالایشگاهها ممکن است استانداردهای ملی و جهانی را نداشته باشد، اما برای مشتریانی که این محصولات را به کشورهای آفریقایی میبرند به سبب ارزان بودن مناسب و قابل قبول است.
فکر میکنم از آنجا که این کار سودی به مراتب بیشتری از قاچاق سوخت دارد مرز نشینان از آن استقبال خواهند کرد و از سوی دیگر برای کشور هم مفید است، چون هم یک بازار جدید برای فروش نفت خام ما فراهم میکند و ما میتوانیم نفت خام را به قیمت جهانی بفروشیم و هم گریزگاهی از تحریمها خواهد بود.
از سوی دیگر قاچاق سوخت تقریبا کنار گذاشته خواهد شد و مافیای فاسدی که شبکه قاچاق سوخت را اداره میکند هم نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. همچنین این کار میتواند زمینه مهاجرت به شهرهای مرزنشین را فراهم کند و خیلی از افراد در این صورت حاضر خواهند بود که در این شهرها ساکن شوند و به بحران کمبود جمعیت در مناطق مرزی و بخصوص در سواحل مکران هم به تدریج کمک خواهد شد.
این موضوع قبلا برای مسئولان توضیح داده شده، اما عدهای برابر طرحهای این چنینی در کشور مقاومت میکنند! البته یک زمینه فعالیت دیگر هم به خصوص در مناطق مرز نشین جنوب شرق کشور و استان سیستان و بلوچستان وجود دارد و آن هم ظرفیت بالای خط لوله گاز صلح است که اول قرار بود بخشی از گاز مصرفی پاکستان و هند را تامین کند، اما با کارشکنی حکومت پاکستان، این خط لوله با هزینه هنگفتی که شده! بلااستفاده مانده است. اما میتوان از این خط لوله هم ظرفیت اشتغال بالایی در این مناطق ایجاد کرد.
روس ها، دستگاههایی دارند که کوچک و قابل استفاده در کارگاههای کوچک است و میتواند گاز انتقالی توسط این لوله را به گاز مایع تبدیل کند و گاز مایع هم توسط کامیون و کشتی قابل حمل برای مشتریان است. این دستگاهها را میتوان در ایران بومی سازی کرد. مردم مناطق مرزی هم میتوانند با کسب مجوز این دستگاهها را نصب و گاز این خط لوله را تبدیل به گاز مایع کنند و خودشان هم در بازارهای محلی و مرزی بفروشند.
تنها نکته مهم در این کارها این است که این موضوع نباید تبدیل به رانتی برای گروههای خاص شود و افرادی وارد شوند و اینها را انحصاری و در اختیار بگیرند. این باید طرحی مردمی برای رشد اقتصادی همه مرز نشینان باشند و اقتصاد مردم در این مناطق رشد کند.
بله به عنوان نمونه کردستان عراق که الان منطقه پر رونقی شده و اقتصاد آنجا به چرخش در آمده، به خاطر اجرای همین نوع طرحها است. از سال ۱۹۹۰ که بعد از جنگ اول خلیج فارس بر فراز مناطق کردنشین عراق منطقه پرواز ممنوع بر قرار شد در آن زمان کردها با همین روش اقتصاد خود را رونق دادند. پالایشگاههای کوچک ایجاد شد و نفت خام آن منطقه را تبدیل به گازوییل و آن را از آنجا به ارمنستان و... ارسال میکردند. ما هم اینکار را در مناطق مرزی میتوانیم انجام دهیم.
البته مواردی که میتوان با آن در مناطق مرزی رونق ایجاد کرد به این دو ایده خلاصه نمیشود؛ دهها طرح هست که میتوان مناطق مرزی را رونق داد و طرحها بعضا هم کارشناسی شده است، اما همان طور که گفتم مقاومتهایی میشود تا جایی که گاهی این طرحها در کشورهای دیگر اجرا میشود.
وقتی من در ستاد سوخت سمت داشتم، مدیر شرکتی به ما مراجعه کرد و گفت که طرحی داریم که تمام موتورسیکلتها که آلایندگی بالایی دارند را در کمتر از یک ساعت گازسوز میکنیم و توضیح داد که باک این موتور را بر میداشتند و به جای آن یک مخزن گاز میگذاشتند و قسمت کاربراتور را هم گازسوز میکردند و برای سوخت گیری هم طرحهای جالبی داشتند. نمونههایی هم ساخته بود و آن را هم به مسئولان ذیربط ارائه داده بود، اما کسی آن را جدی نگرفته بود.
طراح ایرانی را تحویل نگرفتیم؛ رفت و در هند ۲۵ میلیون موتورسیکلت را گازسوز کرد
این فرد دو سال پیش در هند در نمایشگاهی محصول خود را عرضه کرد و در بازدیدی که وزیر صنعت هند از غرفه آنها داشت نظرش جلب شده و او را به دفتر خود دعوت کرده و تمامی مقدمات قرارداد با او را فراهم و در عرض چند روز با او قرارداد امضا کرده بودند. او تاکنون ۲۵ میلیون موتورسیکلت را در هند گازسوز کرده است، اما در ایران در پیچ و خم موافقت مسئولان هنوز گرفتار است!
چون این کار را یک فرد یا شرکت خصوصی میخواست انجام دهد و آنقدر او را معطل میکنند که فرد دیگر خسته میشود! هم اکنون کشور ما نیاز به مشارکت مردم در اقتصاد دارد و شار امسال رهبر انقلاب هم در همین راستاست، اما قوانینی در کشور ما هست که مانع سرمایه گذاری میشود.
به عنوان یک تجربه دیگر به یاد دارم که زمانی فردی روس تبار به ما پیشنهاد داد که یک پالایشگاه ۳۰۰ هزار تنی در ایران راه اندازی کند. اما وقتی به او اعلام شد که باید محصولاتش را به دولت بدهد، از سرمایه گذاری خودداری کرد. او میگفت این خلاف تمام قوانین در دنیا است.
بله این را مطرح کرده ام، اما سیستم اداری ما طوری است که بنابه دلایلی، بسیاری از طرحهای خوب را با موانع به ظاهر کارشناسی از رده خارج میکنند. علت آن را هم شاید عادت به روال کاری قبلی یا غرور کاذب ناشی از بعضی تصمیمها و رویههای سلیقهای دانست. اتفاقا به عنوان نمونه این طرح را با یکی از معاونان وزیر مطرح کردم، اما مخالفت کرد، و میگفت مشکل ما با این کارها حل نمیشود. معتقد بودند که ما را به مینی پالایشگاهها مشغول نکنید کار ما خیلی بزرگتر است و در شان ما نیست. اما در عین حال به دلیل تلاشهای انجام شده، مصوباتی درباره اش صورت گرفت، اما به بحثهای اجرا و عملیاتی که رسید، گویا به دنبال اجرای آن توسط ارگانهای دولتی هستند! مثلا برخی گفته اند بودند ایدرو این کار را انجام دهد.
بله؛ چرا که میخواهند با سرمایه گذار خودشان انجام دهند. بحث ما این بود که این کار را باید به مردم واگذار کنیم، اما نمیپذیرند! این کارها برای سرمایه و اشتغال مردم است، اما این در دستگاه اداری تبدیل به یک کار دولتی میشود و دولت هم مشکلات خود را دارد در نتیجه کار اجرا نمیشود.
لازم است که تاکید کنم این کار کارشناسی و تجربه شده است؛ مردم به لحاظ دانش و تجربه اقتصادی، هر جایی امکان درآمدزایی باشد، میتوانند آن را بهتر و قانونمندتر هم انجام دهند. در اقلیم کردستان این کار کاملا خصوصی اتفاق افتاده و موفق بوده است. در کردستان عراق ۳۰۰ مینی پالایشگاه درست شد و موفق هم بوده است.
گویی از سرمایه گذاری بخش خصوصی ترس "وهم گونه ای" از همه چیز داریم. زمانی به آقای آقامحمدی گفتم که چرا باید با واگذاری شرکتهای دولتی به تعاونیها و شرکتهای خصولتی با عنوان اجرای سیاستهای اصل ۴۴ مملکت را از چاله به چاه انداخت؟! او در پاسخ گفت که آن زمان در مملکت ما جوی بود که نمیشد شرکتها را به یک باره از دولتی به دست بخش خصوصی کامل بدهیم و در مرحله بعد قرار بود به بخش خصوصی واگذار شود. البته این بخش بعد هیچ گاه اجرا نشد. حالا هم میخواهند پروژهها را در صورت تصمیم به اجرا، به تعاونیهای ارگانها بدهند که تجربهای ناموفق بوده است!
در کشور ما هنوز اجازه کار و فعالیت به بخش خصوصی واقعی و ملی نمیدهند؛ الان هزاران شرکت دانش بنیان داریم که اکثر آنها مشکل نقدینگی دارند. شما وامهای کلان را بررسی کنید و ببینید به چه اشخاصی داده شده و میشود. رانت فقط در حوزه واگذاری مدیریتهای دولتی نیست، بخش مهم اش برای همین وامهای کلان است. ایران کشور بزرگ و صاحب سرمایههای عظیم انسانی و ثروت است؛ میتواند بسیار موفق باشد، اما اگر بعضی سیاست ها، موانع، نگاههای سلیقهای و بعضا فساد مدیریتی اجازه بدهد!