بسیاری از پژوهشگران تاریخ و ادبیات ایران، فردوسی را ناجی زبان فارسی، احیاگر اساطیر ایرانی و همچنین بازنمایانگر شکوه و جلال ایران باستان میدانند. او از مهمترین ستونهای حماسهنویسی و قصهپردازی جهان است که شانهبهشانه هومر، ویرژیل و ... و بلکه بالاتر از آنان قرار میگیرد و شاهنامهاش شاید مهمترین اثر تاریخی، حماسی و داستانی جهان باشد. خبر بد آنکه بهرغم اینها هنوز اطلاعات درست و دقیقی درباره زندگی او وجود ندارد.
امسال درست هزارمین سال درگذشت فردوسی است. او طبق اطلاعات موجود در سال ۴۰۳ هجری شمسی از دنیا رفته و با این حساب، امسال هزارمین سال کوچ ابدی اوست. به مناسبت ۲۵اردیبهشتماه که روز بزرگداشت فردوسی است، در ادامه مروری بر زندگی او و تجلیل بزرگان جهان از شاهنامهاش خواهیم داشت.
به گزارش دنیای اقتصاد، فردوسی با نام کامل ابوالقاسم فردوسی توس در نیمه نخست سده سوم هجری، یعنی حدود ۱۱۰۰ سال، پیش به دنیا آمد. سال دقیق تولد او البته مشخص نیست و در این باره اختلاف میان مورخان بسیار است. برخی سال تولدش را ۳۱۹ شمسی دانستهاند و برخی دیگردر این باره تردید کردهاند.
برخی پژوهشگران، از جمله نظامی عروضی، به عنوان نخستین پژوهشگر زندگی فردوسی، نوشتهاند که او در روستای پاژ در شهرستان توس در خراسان دیده به جهان گشود. برخی منابع تازهتر روستاهای «شاداب» و «رَزان» را نیز جایگاه زایش فردوسی دانستهاند. در این باره اطلاعات یقینی دستاول وجود ندارد. چنانکه منابع تاریخی نوشتهاند، فردوسی آغاز زندگی را در روزگار سامانیان سپری کرد. دهقان و دهقانزاده بود، از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابلتوجهی بود و مشخص است که در جوانی به کسی محتاج نبوده است.
رفاه نسبی فردوسی باعث شده او فرصت کافی برای سرودن شاهنامه داشته باشد. حتی درباره تعداد ابیات شاهنامه هم اختلافنظرها بسیار است. برخی میگویند شاهنامه فردوسی کمتر از ۴۹هزار بیت دارد و برخی دیگر ابیات آن را تا ۶۱هزار هم شمردهاند. به همین دلیل نسخههای مختلفی از این کتاب در طول هزار سال گذشته وجود داشته است. نکته جالب این است که فردوسی در سرودن شاهنامه بیشتر از زبان فارسی سره استفاده کرد و شمار واژههای عربی در شاهنامه تنها ۸۶۵ واژه است.
اولین بار در سال ۶۰۱ هجری، بُنداری اصفهانی شاهنامه را به زبان عربی ترجمه کرد و پس از آن ترجمههای دیگری از این اثر، از جمله ترجمه ژول مُل به فرانسوی، انجام گرفت. آلفونس دو لامارتین، شاعر و نویسنده بزرگ فرانسه در سال ۱۸۳۵ میلادی در مجله «مدنیت» با عنوان «گروهی از بزرگان و نوابغ قدیم و جدید» داستان رستم را به میان آورد و از همان زمان قصه رستم و سهراب در اروپا به یکی از معروفترین قصههای کلاسیک بدل شد.
به همین دلیل از اواسط قرن نوزدهم شمار ترجمههای شاهنامه در اروپا به زبانهای مختلف فزونی گرفت. واسیلی آندریویچ ژوکوفسکی یکی از مهمترین و زیباترین منظومههای روسی را با الهام از داستان رستم و سهراب نوشت و متیو آرنولد، شاعر بزرگ بریتانیایی، نیز چنین کاری را در انگلستان انجام داد. یوهان ولفگانگ گوته، شاعر معروف جهان که به ادبیات پارسی مهری فراوان داشت، در «دیوان شرقی از مولف غربی» نام فردوسی را آورده و او را با بزرگی ستوده است. ویکتور هوگو، شاعر بزرگ فرانسه نیز در کتاب «شرقیات» در برخی موارد از فردوسی بهره گرفته و نام او را آورده است. هاینریش هاینه، دیگر شاعر مشهور آلمانی، در یکی از منظومههای خود داستان زندگی فردوسی را به شعر نوشته است.
همچنین فرانسوا کوپه، شاعر مطرح فرانسوی داستانی، درباره زیارت تیمور لنگ از آرامگاه فردوسی ساخته است که از آثار زیبا و بنام اوست. پژوهشگر فرانسوی دیگری به نام موریس باره نیز در یکی از آثار خود به نام «ضیافت در کشورهای خاور» نام فردوسی را آورده و از او تجلیل کرده است. یان ریپکا، دانشمند بزرگ و ادبشناس کشور چک، در کتاب تاریخ ادبیات ایران خود، درباره فردوسی مینویسد: «فردوسی در سراسر عرصه ادبیات فارسی، چون تهمتن قد برافراشته است». او در جایی دیگر از همان کتاب، درباره شاهنامه نوشته است: «حقیقت مسلم این است که در پهنه گیتی، هیچ ملت دیگری دارای یک چنین حماسه باعظمتی نیست که تمام سنتهای تاریخیاش را، از دوران تاریک اساطیری تا اواسط سده هفتم در برداشته باشد.»
همچنین یِوگِنی ادواردویچ برتلس از برجستهترین پژوهشگران ادبیات، درباره فردوسی گفته: «مادامی که در جهان مفهوم ایرانی وجود خواهد داشت، نام پرافتخار شاعر بزرگ هم که تمام عشق سوزان قلب خود را به وطن خویش وقف کرده بود، جاوید خواهد ماند. فردوسی شاهنامه را با خون دل نوشت، و به این قیمت، خریدار محبت و احترام ملت ایران به خود گردید.»