در دهه ۱۹۹۰ بود که کروز با موفقیتهای پی در پی در فروش باکس آفیس به یک ستاره بزرگ بین المللی تبدیل شد. از Days of Thunder تا فیلم Jerry Maguire که او را به شهرت رساند، کروز خود را به عنوان یک شخصیت اصلی سینمایی دوست داشتنی به مخاطبان شناساند.
تام کروز چندین دهه است که یکی از بزرگترین ستارههای هالیوود بوده است؛ و در حالی که او در ردای قهرمانان اکشن در صدر هالیوود ایستاده است، کمتر کسی میداند که کروز در برخی از به یاد ماندنیترین فیلمهای علمی تخیلی تمام دوران نیز ایفای نقش کرده است.
به گزارش روزیاتو، در دهه ۱۹۹۰ بود که کروز با موفقیتهای پی در پی در فروش باکس آفیس به یک ستاره بزرگ بین المللی تبدیل شد. از Days of Thunder تا فیلم Jerry Maguire که او را به شهرت رساند، کروز خود را به عنوان یک شخصیت اصلی سینمایی دوست داشتنی به مخاطبان شناساند. اما با فیلم Minority Report در سال ۲۰۰۲ بود که طرفداران سینما با استعدادهای واقعی او در ژانر علمی تخیلی آشنا شدند.
از آنجا بود که تام کروز به نقش آفرینی در برخی از جذابترین فیلمهای علمی تخیلی ادامه داد، فیلمهایی که یکی از دیگری بهتر هستند. او در فیلم محبوب و پرفروش War of the Worlds در سال ۲۰۰۵ توانست از حمله موجودات فضایی جان سالم به در ببرد و اخیراً نیز در فیلم Mission: Impossible — Dead Reckoning Part One با یک هوش مصنوعی سرکش روبرو شد.
در حالی که کروز به لطف انجام تمام بدلکاری هایش به احتمال زیاد همیشه به عنوان یکی از بزرگترین ستارههای اکشن هالیوود مورد ستایش قرار میگیرد، این لیست ثابت میکند که او در ژانر علمی تخیلی نیز مانند ژانرها بازیگری پرکار است.
Oblivion یا فراموشی به کارگردانی جوزف کوسینسکی و بر اساس رمان گرافیکی منتشرنشدهای از او به همین نام، یک تریلر علمی تخیلی مسحورکننده است که در سال ۲۰۷۷ روی زمینی خالی و ویرانه پس از جنگ با بیگانگان، روایت میشود.
تام کروز نقش جک هارپر، یک تکنسین تعمیر، و آندریا رایزبورو نقش ویکتوریا، همکاری ارتباطی او را بازی میکند. آنها تنها افرادی هستند که در این سیاره بایر مستقر هستند و هنگامی که ماموریت شان به پایان میرسد، جک میتواند به بقیه بازماندگان در یک کلونی همکار بپیوندد. اما بعد از اینکه جک شروع به دیدن تصاویری از یک زن مرموز در رویاهای خود میکند، مصمم میشود او را نجات دهد، اقدامی که در ادامه منجر به مجموعهای از اتفاقات میشود که واقعیت از نگاه جک را تغییر داده و باعث میشود هدفش را زیر سوال ببرد.
Oblivion یک تجربه علمی تخیلی واقعا منحصر به فرد و از نظر زیبایی شناختی بسیار بصری را ارائه میدهد و حتی ذرهای شک در مورد نبوغ آن وجود ندارد. جوزف کوسینسکی روایتی را در هم تنیده که بخشی رازآلود، بخشی هیجان انگیز و تماماً تماشایی است؛ و شاید همین نقطه ضعف فیلم باشد. در تلاش برای ادای احترام به داستانهای علمی تخیلی محبوب دهه ۸۰ و ۹۰، فیلم در نهایت فاقد اصالت و قابلیت اورجینال میشود، داستان آن قابل پیش بینی است و با سرعتی کسل کننده پیش میرود.
فیلم فراموشی در باکس آفیس جهانی ۲۸۶ میلیون دلار فروخت و در مقابل بودجه تولید ۱۲۰ میلیون دلاری خود سود کرد، اما منتقدان آن را به دلیل جاه طلبی بیش از حد مورد انتقاد قرار دادند. در مورد کروز، این بازیگر بهترین نقش آفرینی خود را در قالب یک کاراکتر هیجان انگیز عاشق ارائه میدهد. بازی احساسی او، انسانیت ظریفی را برای مردی به ارمغان میآورد که با واقعیت خود کنار آمده و در معنای وجود خود بازنگری میکند. اما جنبههای دراماتیک و پیچیدگیهای شخصیتی او باعث میشود نهایت استفاده از پتانسیل شخصیتش صورت نگیرد، و Oblivion را به کم هیجانترین فیلم علمی تخیلی دوران حرفهای او تبدیل کرده است.
در آسمان وانیلی، دیوید آمز با بازی تام کروز، صاحب یک شرکت انتشاراتی بزرگ، همه چیز دارد – ثروت، ظاهر و محبوبیت. اما پس از یک تصادف رانندگی که باعث میشود صورتش به شدت آسیب ببیند، ذهن خود را در حالتی از رویاهای سورئال گرفتار مییابد. او با واقعیت دنیای خود مشکل پیدا میکند و تصمیم میگیرد تحت عمل جراحی ترمیمی قرار گیرد و از علم برای منافع شخصی خود استفاده نماید. با این حال، زندگی پس از عمل جراحی او عجیب است. او توهماتی را تجربه میکند و مرز بین واقعیت و خاطره برایش محو میشود. درک اینکه تا چه اندازه بر سرنوشت خود کنترل دارد، برای دیوید دشوار میشود و این موضوع بر کسب و کار و روابط او تاثیر منفی میگذارد.
فیلم تریلر روانشناختی پرپیچ و تاب و ثقیل کامرون کرو، بازسازی فیلم اسپانیایی آلخاندرو آمنابار در سال ۱۹۹۷ با عنوان Open Your Eyes است. این فیلم، بینندگان را در واقعیت گول زننده قهرمان اصلی خود غوطه ور میکند، شخصیتی که کروز با کنار گذاشتن جذابیتش نقش او را بازی میکند. کروز در کنار پنه لوپه کروز و کامرون دیاز، و همچنین کارگردانی هوشمندانه کرو، با انگیزههای پیچیده و موقعیتهای عجیب و غریب روبرو شده و به یک اندازه آسیب پذیری و درماندگی انسان در چنین مواقعی را به تصویر میکشد.
آسمان وانیلی یک پیچش شجاعانه در این ژانر است، زیرا سعی میکند با کمک پیچشهای داستانی سورئال و تصاویر بصری جذاب، مضامین سنگین رضایت و آگاهی را زنده کند. اما این تصویر سازی باعث ایجاد دوقطبی در میان مخاطبان و منتقدان شد. آنها جاه طلبی فیلم را ستودند، اما طرح داستان را یک “درهم آمیختگی نامنسجم” دانستند، و همچنین اشاره کردند که فیلم “خیانت به هر چیزی است که کرو ثابت کرده است که میداند چگونه درست انجام دهد. ” در حالی که سخت است که این فیلم را با همکاری کروز با استنلی کوبریک در سال ۱۹۹۷ در فیلم Eyes Wide Shut مقایسه نکنیم (که به شکل غیرقابل انکاری فیلم بهتری است)، آسمان وانیلی با گذشت زمان جایگاه یک فیلم کالت را پیدا کرده است.
درست است، هیچکدام از فیلمهای Mission: Impossible از نظر فنی علمی تخیلی نیستند، اما با این آخرین قسمت، این فرنچایز به مفاهیم مرتبط با زمان متمایل میشود و هوش مصنوعی را به عنوان شخصیت شرور در داستان خود ترکیب میکند. در Mission: Impossible – Dead Reckoning Part One، ایتن هانت و تیمش مرگبارترین ماموریتشان تاکنون را دنبال میکنند. آنها باید یک سلاح جدید ترسناک را پیش از رسیدن به دست اشرار پیدا کنند که میتواند تمام بشریت را نابود کند. این سفر ایتن را به سراسر جهان میبرد – از خیابانهای شلوغ رم تا مناظر یخی نروژ، همه اینها در حالی که در برابر انتیتی، یک هوش مصنوعی سرکش قدرتمند قرار میگیرد.
فیلم Mission: Impossible – Dead Reckoning Part One به کارگردانی کریستوفر مک کواری، دنباله مستقیم Mission: Impossible – Fallout است. این عنوان، به خاطر داستان سرایی پیچیده و دقیق و سکانسهای اکشن نفسگیرش از بقیه فیلمهای این فرنچایز متمایز است. کارگردانی مک کواری در این قسمت بی عیب و نقص است و تعلیق، درام و تعقیب و گریز با اکتان بالا را به گونهای به هم پیوند میدهد که استاندارد سینمای اکشن را ترفیع میبخشد. کروز نیز بازی خیره کنندهای از خود ارائه میدهد، در حالی که بازیگران با استعدادی از جمله هیلی آتول، وینگ ریمز و سایمون پگ با او همراه میشوند.
یکی دیگر از بلاکباسترهای این فرنچایز، این فیلم حماسه ایتن هاک را ۲۵ سال بعد از شروعش همچنان تازه نگه میدارد، نه تنها به این دلیل که کروز یک بدلکاری خطرناک و هیجانانگیز دیگر را اجرا کرد، بلکه به این دلیل که از قالب ژانر اکشن خارج شد و عناصر علمی تخیلی را وارد روایت کرد. این فیلم حول یک سیستم هوش مصنوعی پیشرفته میچرخد که قادر به دستکاری و کنترل رویدادهای جهانی بوده و بدین ترتیب تهدیدی برای بشریت است. استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری برای نوآوری بیشتر و بدون نقص به تصویر کشیدن کردن بدلکاریها نیز تحسین برانگیز است.
اقتباسی آزاد از رمان اچ جی ولز در سال ۱۸۹۸ به همین نام به دست استیون اسپیلبرگ، جنگ دنیاها با روایتی از مورگان فریمن آغاز میشود که میگوید فرازمینیها علیه بشریت دست به توطئه میزنند. ما در اینجا داستان ری فریر، یک کارگر بارانداز مطلقه آمریکایی را دنبال میکنیم که وقتی همسر سابقش دو فرزندشان را برای آخر هفته به خانه او میآورد، خود را در موقعیتی باورنکردنی و غیرقابل تصور میبیند. هنگامی که رعد و برق مرموزی به منطقه برخورد میکند و تهاجم بیگانگان را آغاز میکند، ری سعی میکند از دو فرزند خود محافظت کند و سفری پرماجرا و خطرناک را آغاز میکند تا آنها را دوباره نزد مادرشان بازگرداند.
جنگ دنیاها، در کنار دیگر فیلمهای اسپیلبرگ، ترمینال و مونیخ، بخشی از یک “سه گانه” غیررسمی است که وحشت و هیستری را که پس از حوادث غم انگیز ۱۱ سپتامبر در سراسر آمریکا گسترش یافته است، به تصویر میکشد، اما برخلاف دو فیلم دیگر، این تریلر علمی تخیلی یک تصویر منحصر به فرد، اما هولناک از تهاجم بیگانگان را صرفاً از نگاه فریر با بازی تام کروز ارائه میدهد. او در نقش پدری متزلزل که سطوح مختلفی از ترس را به خاطر امنیت جانی فرزندانش متحمل میشود، بازی قوی و در عین حال جذابی را ارائه میدهد. داکوتا فنینگ و جاستین چتوین نیز در نقشهای خود به همان اندازه تأثیرگذار ظاهر میشوند.
این فیلم با فیلمبرداری پرنور و فضای تیره و تار خود، حس رئالیسم را به موجودات سه پای فضایی میبخشد که بر شهرهای آمریکا سایه افکنده اند و در خشونت خود تزلزلناپذیرند. فیلم اسپیلبرگ به خاطر تصویرسازی خشن و تکان دهنده اش با استقبال گستردهای روبرو شد. این فیلم در باکس آفیس جهانی ۶۰۳ میلیون دلار فروش کرد، سه نامزدی جایزه اسکار را به دست آورد و بر موج جدیدی از تریلرهای تامل برانگیز، تیره و تار و غم انگیز با تم تهاجم بیگانگان تأثیر گذاشت.
اولین باری که استیون اسپیلبرگ و تام کروز با یکدیگر همکاری کردند، به معدن طلا رسیدند. بله، در مورد تریلر علمی تخیلی سایبرپانک، گزارش اقلیت صحبت میکنیم، که در واشنگتن دی سی آینده نگرانهای اتفاق میافتد، جایی که قانون و نظم با استفاده از سه شخصیت با استعداد دارای قدرتهای فراانسانی – معروف به “پیش شناخت ها” – که قتلها و جنایتها را پیش از وقوع پیش بینی میکنند، حفظ میشود.
جان اندرتون، رئیس Precrime، پس از ربوده شدن پسرش و اینکه همسرش او را ترک میکند، به این برنامه میپیوندد. هنگامی که پیش بینها قتلهای خود آندرتون را پیش بینی میکنند، او به این ماجرا مظنون شده و فرار میکند. در همان زمان، اندرتون تلاش میکند تا حقیقت را در مورد آینده ساختگی خود و رویاهای دستکاری شده پیش بینها کشف کند.
اسپیلبرگ رمان کوتاه سال ۱۹۵۶ فیلیپ کی دیک به همین نام را به یک فیلم هیجان انگیز سینمایی تبدیل کرده و مضامین متراکم اراده آزاد و تقدیر از پیش تعیین شده را مورد بررسی قرار داد. بازی کروز در نقش اصلی فیلم، هسته مرکزی آن است؛ نقش قهرمان او شخصیتی بسیار پیچیده و پرجزییات بوده و مایل به کشف عمیقترین مرزهای فلسفی فیلمنامه اسپیلبرگ است. کروز در این فیلم همراهی جذاب کالین فارل را دارد که نقش رییس وزارت دادگستری در این کلان شهر پرزرق و برق را بازی میکند.
پس از انتشار، Minority Report به شدت مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، منتقدانی که از شگفتیهای فنی، پیشبرد بی نقص داستان، اکشن با اکتان بالا و تعادل بین تصاویر آینده نگرانه و بررسیهای عمیق عدالت، اخلاق و قدرت در این فیلم سیر نمیشدند. این فیلم نامزد اسکار بهترین تدوین صدا شد و چهار جایزه Saturn از جمله بهترین فیلم علمی تخیلی و بهترین کارگردانی برای اسپیلبرگ را به ارمغان آورد.
پیش از اینکه یک نژاد بیگانه معروف به “مقلدها” در سال ۲۰۱۵ به زمین حمله کند، سرگرد ویلیام کیج یک افسر روابط عمومی بود که هیچ تجربه رزمی نداشت. او خود را درگیر یک جنگ ناگزیر علیه ارتش بیگانهای میبیند که در تطبیق با حملات بسیار مهارت دارد.
در یک پیچش عجیب از سرنوشت، حتی پس از کشته شدن در جنگ، کیج از خواب بیدار میشود، همان صبح را دوباره شروع میکند و متوجه میشود که تنها کسی روی زمین است که میتواند وقایع روز را دوباره تجربه کند. این لوپ زمانی عذاب آور است، اما کیج با ریتا وراتاسکی، جنگجوی نیروهای ویژه متحد میشود، دست برتر را بر فرازمینی بی رحم به دست میآورد و در نهایت پیروزی را به ارمغان میآورد.
انتخاب بین Minority Report و Edge of Tomorrow دشوار است، زیرا هر دو فیلمهای هیجانانگیز فوقالعادهای هستند. دومی، تحت کارگردانی ماهرانه داگ لیمان، اقتباسی از رمان بامزه هیروشی ساکورازاکا با عنوان All You Need Is Kill است. لیمان منبع اورجینال را به یک فیلم پرفروش هوشمندانه و هیجانانگیز تبدیل میکند.
البته، کروز یک زوج هیجان انگیز و دوست داشتنی را با امیلی بلانت تشکیل میدهد، جایی که این دو مکانیک پیچیده حلقه زمان را درک کرده و چیزی را افشا میکنند که همه مخاطبان را شگفت زده میکند. در حالی که سکانسهای اکشن و مکانیکی فیلم سرگرمکننده هستند، پیروزی واقعی Edge of Tomorrow در پرداخت مبتکرانهاش از یک کلیشه محبوب است.
این فیلم به خاطر کارگردانی خارقالعاده لیمان، بازی کروز در نقش یک قهرمان اکشن و علمی تخیلی، و همچنین جذابیت متقابل بین بازیگران، تحسین منتقدان را برانگیخت. آنها همچنین به تسلط بصری و طراحی هوشمندانه مقلدها اشاره کرده اند، که هر دو عناصر مؤثری در تأثیرگذاری بر این ژانر بودند. لبه فردا ممکن است با استقبال ملایمی در باکس آفیس روبرو شده باشد، اما به طور پیوسته بر طرفداران خود افزوده و به سرگرم کنندهترین فیلم علمی تخیلی تام کروز در تمام دوران تبدیل شده است.