هانی رستگاران در هم میهن نوشت: انتخابات ریاستجمهوری ایران، پس از اعلام نتایج در شانزدهم تیرماه سال جاری به پایان رسید و رئیسجمهور منتخب مردم، مسعود پزشکیان بهعنوان شخصی که اکثریت آرای واجدین شرایط را کسب کرده است، رئیس دولت چهاردهم جمهوری اسلامی ایران شد.
اما بهرغم اینکه از روز شانزدهم تیر به بعد انتخابات ریاستجمهوری در کار نبود، همچنان به نظر میرسد یکی از رقبا خود را همچنان در فضای انتخاباتی تصور میکند و گمان میبرد کمپینهای انتخاباتی همچنان ادامه دارد؛ رقیبی که مبدع دولت در سایه دولتهای قانونی و منتخب سابق هم شناخته میشود، با اتمام انتخابات همچنان مشغول برگزاری نشستهای گوناگون، سازماندهی گروههای مختلف علمی و سیاسی و حضور در جلسات رسمی که ارتباط زیادی با حوزه فعالیتهایش ندارد، است اما چگونه در کشوری که ارکان قانونی آن بهطور کامل مشخصشده و بر اساس قانون اساسی تفکیک قوا وجود دارد و هر شخصی با توجه به منصب و مقام خود که حدود اختیارات آن در قانون پیشبینی شده، به انجام وظایف خود مشغول است، یک نفر خود را فراتر از قانون میپندارد و با تشکیل مجموعهای تحت عنوان دولت سایه بدون آنکه منابع مالی آن مشخص باشد و یا سازوکار اجرایی انتخاب اعضا و کسانی که در آن حضور دارند، تحت هر عنوانی که هست روشن شود، برای دولتها نسخه میپیچد و حتی برای دولت سیزدهم وزرایی را معرفی و تعیین مینماید که چیزی به اسم بزرگترین فساد تاریخ ایران، یعنی چای دبش را رقم میزنند.
شخصی که مدعی است موسس اندیشکدههای متفاوتی در حوزههای اقتصاد، امنیت غذایی، سیاست خارجی و حوزه حکمرانی کلان کشور است اما هیچگاه حتی دولت مطبوع خودش هم حاضر نشد با او همکاری مستقیم داشته باشد و او را در سمتی مهم که بسیار به آن علاقهمند بود بگمارد. ظاهراً این زنبیل فقط در صف ریاستجمهوری قرارگرفته و نباید برای آماده شدن کسب چنین جایگاه خطیری که سرنوشت ۹۰ میلیون جمعیت ایران وابسته به اوست، هیچگونه سابقه مسئولیت اجرای دیگری را در کارنامه خود داشته باشد.
امروز که در فرایند تصویب قانون بودجه سال ۱۴۰۴ قرار داریم، بار دیگر نام و تصویر رئیس دولت سایه به رسانهها وارد میشود. تصویری که او را در حال بررسی قانون بودجه ۱۴۰۴ کشور، کنار نمایندگان عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی نشان میدهد. بودجهای که بناست کمیسیون تلفیق مجلس آن را تصویب کند و بعد از طرح در صحن علنی به بررسی گذاشته شود و در صورت اخذ رأی عموم نمایندگان مجلس به تصویب رسیده و جهت اجرا به دولت ابلاغ گردد.
اینکه دقیقاً مسئولیت کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در بررسی بودجه سنواتی کشور چگونه تعریف میشود بهجای خود، اما دعوت از سعید جلیلی بهعنوان کارشناس امور اقتصادی یا بودجه در کمیسیون اصل ۹۰ و اخذ نظر او در فرایند بودجهریزی کشور که موضوع کاملاً تخصصی است، نکتهای بود که از ساعت ابتدایی صبح سهشنبه، ۸ آبانماه ۱۴۰۳ توجه فضای مجازی را به خود جلب کرده و انتقادات فراوانی را به ایشان و دعوتکنندگان که گفته میشود فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هستند روانه کرده است.
قطع بهیقین کارشناسان و اندیشمندان بسیار زیادی در سطح کشور هستند که بتوانند در رابطه با قانون بودجه اظهارنظر کنند و اگر چالشی در ارتباط با آن وجود دارد از منظر کارشناسی و تخصصی نظراتشان را در اختیار کمیسیون مرتبط با بررسی و تصویب بودجه قرار دهند، ولی ظاهراً رئیس دولت در سایه که هنوز فکر میکند جریان انتخابات به اتمام نرسیده و او باید نقد خود را به برنامههای انتخاباتی دکتر مسعود پزشکیان انجام دهد، با حضور در هر محفلی که به نحوی بتواند اولاً در رسانهها بروز و ظهور کند و در ثانی منتقد بخشی از کار حساس دولت باشد که با معیشت و اقتصاد مردم سرکار دارد.
اما همین موضوع که به نحوی خود را دخیل در امر تصویب بودجه نمایش دهد، احتمالاً بهگونهای برد برای هواداران او محسوب میشود و اتفاقاً پیش از اینکه مجلس بخواهد خبر رسمی را از حضور او منتشر کند تصویر و متنی کوتاه در حساب کاربری ایکس او درج میشود که بهسرعت در میان حسابهای کاربری سرشناس حامی او در این پلتفرم دست به دست میشود و به شکلی که پنداری یک پیروزی بزرگ بهدستآمده، با افتخار بازنشر و توزیع میشود.
شاید در این شرایط باید پرسید که جایگاه حقوقی رئیس دولت سایه کجا تعریفشده که میتواند در محافل رسمی گوناگون دعوت شود و از ایشان در ارتباط با موضوعات کلان دولت که با آینده و اهداف مهم عامه مردم پیوند خورده است، اظهارنظر کند. قاعدتاً مردم انتخاب خود را کردهاند و مسعود پزشکیان را که تفکرات و مشی سیاسی درست مقابل این شخص داشت را راهی پاستور کردند و قاعدتاً تمایلی به اعمال تفکرات و سیاستهای سعید جلیلی در روند حکمرانی دولت چهاردهم ندارند، اما تلاشهای جلیلی پایان ندارد و همچنان با بهرهبرداری از شعار وفاق پزشکیان، قصد دارد علاوه بر حضور خودش در عرصههای تصمیمگیری و تصمیمسازی، عناصر وابسته به خود را به هر شکل ممکن در مناصب دولتی جای دهد.
بیشک نباید گذاشت امید و اعتمادی که در پانزدهم تیرماه ۱۴۰۳ با پای صندوق آمدن و اتمامحجت مردم شکل گرفت بهسادگی از بین برود. انتظار اینکه اجازه دهند دولت منتخب به پیشبرد اهداف سیاسی خود برای بهبود اوضاع کشور که وعده آن را به مردم داده است بپردازد، به نظر انتظار غیرمعقولی نیست، اما اگر مهمان آداب مهمان بودن را نمیداند، شاید صاحبخانه باید تدبیر دیگری برای آموختن سلوک مهمانی اتخاذ کند.
مسعود پزشکیان دولت وفاق ملی را باهدف استفاده از توان همه گروهها برای کمک به دولت و همگرایی هرچه بیشتر آنان که روزی نه به رأی دادن میگفتند و احساس میکردند امکان بهبود شرایط در هیچ حالتی وجود ندارد نامگذاری کرد، ولی به نظر میرسد عدهای آداب تعامل با این مشی والای سیاسی را هنوز نیاموختهاند و با رخنه به ارکان دولت شاید قصدشان این باشد که دولت چهاردهم را ناکارآمد و عاجز از حل مشکلات جلوه دهند تا چهار سال آینده مسیر هموارتری را برای آن رقیب خستگیناپذیر ایجاد کنند.
شاید اگر هرچه زودتر چهارچوبی برای این افراد و خسارتهایی که رفتارهای سیاسی بنیادگرایانه آنها برای مردم و کشور طی سالیان اخیر ایجاد کرده است، اندیشیده نشود آینده مبهمی پیش روی مدیریت کشور قرار گیرد. مدیریت دولت سایه، امروز قطعاً بهتر از فرداست و به بازگشت اعتماد مردم و رفع موانع حوزههای اجرایی کشور کمک خواهد کرد.