انتخاب مجدد دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا میتواند پیامدهای عمیق و چندجانبهای برای ساختار سیاسی داخلی و نظم جهانی داشته باشد که میتوان به ایجاد بحرانهای اجتماعی و اقتصادی، شکاف در روابط بین الملل و تضعیف ائتلافهای جهانی اشاره کرد. در واقع دور دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ، امکان دارد جهان را به سوی بی ثباتی بیشتر سوق دهد.
فرارو- دانا اچ. آلین پژوهشگر ارشد مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک
به گزارش فرارو به نقل از موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک، در روزهای پایانی انتخابات، اعضای تیم انتخاباتی کامالا هریس با احساسی آمیخته از خوشبینی و اضطراب به آینده نگاه میکردند، احساسی که به زودی با واقعیت پیوند خورد. آنان به آینده امیدوار بودند و دلایل روشنی نیز برای این امیدواری داشتند: کمپین انتخاباتی آنها حرفهای و با اثربخشی پیش میرفت، در حالی که کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ به نظر میرسید در روزهای پایانی با چالشها و آشفتگیهایی دستوپنجه نرم میکرد.
به نقل از شارل دوگل رئیس جمهور سابق فرانسه، دموکراتها «ایدهای ویژه» از آمریکا در ذهن داشتند؛ آنان تصویری وطندوستانه و امیدوارانه از کشورشان ارائه میدادند، که با آرمانگرایی باراک اوباما در پیگیری «اتحادیهای کاملتر» همسو بود. این دیدگاه همچنین همخوان با ائتلافی بود که جو بایدن به پیروی از فرانکلین روزولت دوباره احیا کرده بود؛ ائتلافی که اگرچه عنوان سوسیال-دموکراسی نداشت، ولی در روح و جان به آن نزدیک بود. کمپین انتخاباتی کامالا هریس نیز بر مقابله با خطرات اجتماعی و برانگیختن ظرفیتها و امیدهای نهفته در جامعه آمریکا تأکید داشت. این کمپین در تلاش بود با محافظهکاران قانونمدار مانند لیس چینی و پدرش دیک چینی، نیز ارتباط برقرار کند.
خستگی مردم و بستر استبداد در آمریکا
در نگاه آنان، دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ جز یک وقفه کوتاه در مسیر تاریخ آمریکا نبود و بازگشت او به کاخ سفید برای بسیاری از دموکراتها امری دور از ذهن به نظر میرسید. اما از نظر آماری، پیروزی ترامپ نباید جای تعجب داشت. نظرسنجیها از رقابتی نزدیک حکایت داشتند و در اکتبر بار دیگر به سود ترامپ متمایل شدند.
پیامدهای بینالمللی این پیروزی بسته به تأثیر آن بر ثبات داخلی آمریکا خواهد بود. ترامپ در جریان کمپین خود وعدههایی داده بود که ژنرالهای پیشین، چون جان کلی و مارک میلی آنها را «فاشیستی» خوانده بودند. او از «دشمنان داخلی» نام برده و تأکید کرده بود که اگر لازم باشد، از نیروهای نظامی نیز بهره خواهد گرفت. مقامات پیشین هشدار دادهاند که در دوره دوم ترامپ، موانع انسانی و نهادی که در دوره اول او را محدود میکرد، دیگر وجود نخواهد داشت. جفری گلدبرگ، سردبیر مجله آتلانتیک نیز هشدار داده است که شاید برخی از ژنرال ها، با آشنایی کمتر به اصول قانون اساسی، در خدمت اهداف ترامپ قرار گیرند.
اگر دونالد ترامپ به وعدههای خود عمل کند، آمریکا با بحرانهای اجتماعی و قانون اساسی روبهرو خواهد شد. به عقیده جاش مارشال روزنامهنگار، چهار سال آینده میتواند شاهد موجی از رویاروییهای سیاسی و اجتماعی باشد. او همچنین احتمال میدهد که شاید مردم از مبارزه خسته شوند و به عرصه خصوصی، سرگرمیهای فردی و نوعی زندگی غیرمدنی روی آورند؛ وضعیتی که مارشال آن را بستر لازم برای استقرار استبداد میداند، جایی که خروج جمعی مردم از عرصه عمومی، پایههای استبداد را استوار میکند.
استفاده از تعرفه به عنوان اهرم مذاکره
به دلیل نقش محوری ایالات متحده در نظم جهانی، سیاستهای این کشور میتواند تأثیری عمیق و پیشبینیناپذیر بر این ساختار بگذارد. در کنار این، سیاستهای ویژهای که دولت ترامپ پیشنهاد کرده، از جمله وضع تعرفه ۱۰ درصدی بر تمام کالاهای وارداتی نیز تأثیر خود را بر نظم جهانی خواهد داشت. دونالد ترامپ حتی از ایده جایگزین کردن این تعرفهها بهجای مالیات بر درآمد سخن گفته است، هرچند شاید توجهی به این نکته نداشته باشد که در نهایت، این هزینهها به شکل افزایش قیمت بر دوش مصرفکنندگان آمریکایی خواهد افتاد. دونالد ترامپ یا این تعرفهها را اجرایی خواهد کرد یا از تهدید به اجرای آنها به عنوان اهرمی برای امضای قراردادهای تجاری با شرکای مختلف بهره خواهد گرفت؛ اتحادیه اروپا نیز در این زمینه پیشنهادی آماده کرده است. حتی در بهترین حالت، چنین رویکردی میتواند منجر به پراکندگی و شکاف بیشتر در تجارت جهانی شود.
در اروپا، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین سریعاً پیروزی ترامپ را تبریک گفت. ترامپ بارها زلنسکی را بهعنوان «فروشندهای ماهر» توصیف کرده که بهطور مکرر از کمکهای آمریکا بهرهبرداری کرده است. اکنون ترامپ وعده داده که میتواند با توافقی سریع و یکروزه جنگ روسیه علیه اوکراین را خاتمه دهد. این موضع، متحدان اروپایی آمریکا را در برابر نخستین چالش جدی قرار خواهد داد: آیا آنها توافقی را خواهند پذیرفت که با رضایت پوتین، رئیسجمهور روسیه، همراه است؟ یا میتوانند بدون حمایت ایالات متحده، به شکلی مستقل از اوکراین پشتیبانی کنند؟ این وضعیت فوری، همچنین پرسشی بزرگتر را بههمراه دارد: آیا کشورهای اروپایی خواهند توانست در جهت حفظ امنیت خود متحد شوند؟
تلاش نتانیاهو برای ایجاد «اسرائیل بزرگ»
در خاورمیانه، دولت اول ترامپ توافقنامه ابراهیم را بهعنوان یکی از دستاوردهای خود معرفی کرد؛ توافقی که به عادیسازی روابط اسرائیل با بحرین، مراکش، سودان و امارات متحده عربی انجامید. با این حال، غفلت از مسئله فلسطین نشان داد که این توافق چقدر ناپایدار است. پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و آغاز جنگ، دولت بایدن از اسرائیل خواست که از شدت اقدامات خود بکاهد، اما تأثیر چندانی در عمل نداشت. در چنین شرایطی، محتملترین سناریو آن است که دولت اسرائیل به رهبری بنیامین نتانیاهو با تکیه بر حمایت یک دولت آینده حامی اسرائیل در ایالات متحده، برنامه خود برای ایجاد «اسرائیل بزرگ» را به پیش ببرد.
چین نیز با چالشی بزرگ مواجه است: چگونه باید با سیاست اجتناب ترامپ از جنگهای خارجی کنار بیاید، در حالی که او غیرقابل پیشبینیترین رهبر ممکن است؟ این ویژگی برای حامیان ترامپ یک امتیاز بهشمار میرود، اما میتواند برای تایوان نگرانکننده باشد و احساس امنیت در این منطقه را تضعیف کند.
در نهایت، جهان در برابر آزمونی تاریخی قرار دارد: آیا میتوان به نظمی پایدار دست یافت در حالی که ایالات متحده نقش رهبری سنتی خود را کنار گذاشته است؟ چشمانداز نگرانکننده این است که این ساختار شکننده و نظری، همزمان با تشدید بحرانهای زیستمحیطی و گرمایش جهانی، به سوی بیثباتی بیشتری پیش برود. از میان وعدههای متعددی که دونالد ترامپ برای تغییرات بنیادین مطرح کرده، عزم او برای از بین بردن میراث بایدن در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر قابلتوجه است.
حامیان دونالد ترامپ معتقدند که نظم جهانی پیش از این نیز در مسیر فروپاشی بوده و سیاستهای بایدن و بسیاری از رؤسای جمهور پیشین ایالات متحده به این وضعیت دامن زده است. این ادعا البته با بحثهایی همراه است. برخی منتقدان ترامپ که خود را «محدودگر» میدانند، با این حال امیدوارند که نظام بینالمللی حتی در دوره سوم سیاست «اول آمریکا» بتواند بهنوعی خود را متعادل نگه دارد. اما در نهایت باید منتظر ماند که ببینیم در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد.