این یادداشت به بررسی تحولات پس از خروج آمریکا از برجام و افزایش تنشهای هستهای میان ایران و غرب میپردازد. با اشاره به ناکامی دیپلماسی دولت بایدن و تشدید بحرانهای منطقهای، برای کاهش تنش، راهکارهایی مانند تقویت نظارت، مذاکرات مستقیم و گسترش چارچوب گفتگوها پیشنهاد میشود.
فرارو- باربارا اسلاوین، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه مرکز استیمسون
به گزارش فرارو به نقل از مرکز استیمسون، در سال ۲۰۱۵، ایران در چارچوب توافق هستهای برجام متعهد شد که محدودیتهای سختگیرانهای بر برنامه هستهای خود اعمال کند و تحت نظارت دقیق آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار گیرد. با خروج دولت ترامپ از این توافق در سال ۲۰۱۸، وضعیت بهسرعت تغییر کرد. ترور یکی از دانشمندان برجسته هستهای ایران در سال ۲۰۲۰ که به اسرائیل نسبت داده شد و همچنین عملیات خرابکارانه علیه تأسیسات غنیسازی نطنز در سال ۲۰۲۱، به واکنشهای تند ایران منجر شد. در پی این رویدادها، تهران غنیسازی اورانیوم را ابتدا به سطح ۲۰ درصد و سپس به ۶۰ درصد افزایش داد.
تلاشهای دولت جو بایدن برای احیای توافق هستهای برجام با موانع متعددی روبهرو شد و در نهایت به نتیجه نرسید. از جمله این موانع میتوان به تأکید آمریکا بر دستیابی به توافقی «طولانیتر و قویتر»، تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن دولتی با مواضع سختگیرانهتر در تابستان ۲۰۲۱، درخواست ایران برای دریافت تضمین در خصوص پایداری لغو تحریمها و کاهش همکاری روسیه پس از حمله نظامی گسترده این کشور به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ اشاره کرد.
با این حال، در سپتامبر ۲۰۲۳، برای کاهش تنش، ایران و ایالات متحده به یک تفاهم محدود دست یافتند. بر اساس این توافق، ایران پذیرفت سرعت انباشت اورانیوم با غنای ۶۰ درصد را کاهش دهد و از نصب سانتریفیوژهای پیشرفته جدید خودداری کند. در مقابل، تهران پنج زندانی دو تابعیتی آمریکایی را آزاد کرد و امکان دسترسی به ۶ میلیارد دلار از داراییهای نفتی بلوکهشده خود در بانکهای کره جنوبی را برای خرید کالاهای بشردوستانه به دست آورد. اما وقوع جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳ و تشدید تنشهای منطقهای، از جمله حملات متقابل میان ایران و اسرائیل، فضای سیاسی و امنیتی را پیچیدهتر کرد. این تحولات چالشهای تازهای را برای جامعه جهانی در مسیر یافتن راهحلی پایدار برای مسئله هستهای ایران ایجاد کرد. در بخش ذیل، برای کاهش تنش بین دو کشور باید نه گام برداشت:
۱- افزایش فشار از طریق تقویت نظارت و بهره گیری از ابزارهای دیپلماتیک
دولت جدید ترامپ با محوریت سیاست «فشار حداکثری ۲.۰» به دنبال اعمال محدودیتهای شدیدتر بر صادرات نفت ایران است. این رویکرد، اگرچه در کوتاهمدت میتواند فشارهای اقتصادی بر تهران ایجاد کند، اما تجربه ایران در دور زدن تحریمها و تکیه بر خریداران آسیایی، بهویژه پالایشگاههای کوچک در چین، مانع از تحقق کامل این اهداف شده است. به اعتقاد کارشناسان، راهبردی مؤثرتر میتواند تمرکز بر استفاده از تهدید نظارتهای سختگیرانهتر و بهرهگیری از آن بهعنوان ابزاری دیپلماتیک باشد. این اقدام میتواند تهران را وادار کند تا با کاهش تولید اورانیوم با غنای ۶۰ درصد، شرایط را برای بازگشت به مذاکرات فراهم آورد.
۲- تشویق به شفافیت و تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی
ایجاد شفافیت بیشتر در برنامه هستهای ایران باید از طریق همکاری گسترده و مؤثر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) پیگیری شود. در این راستا، سفر «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس، به تهران در نوامبر میتواند بهعنوان نقطه آغاز یک همکاری سازندهتر میان دو طرف ارزیابی شود. بهطور خاص، دولت ترامپ میتواند با اعلام آمادگی برای تسهیل تحریمها در صورت پیشرفت همکاری ایران با آژانس، مشوقی برای تعامل بیشتر فراهم کند. این همکاری میتواند شامل دسترسی به تأسیسات هستهای، ارائه اطلاعات درباره فعالیتهای گذشته و تقویت روند راستیآزمایی باشد.
۳- آغاز مذاکرات رسمی و مستقیم برای تدوین توافق جدید هستهای
ایالات متحده باید با ورود مستقیم به گفتگوهای رسمی با مقامات ایرانی، مسیر دستیابی به یک توافق جدید هستهای را هموار کند. گزارشها نشان میدهند که ایران پیش از انتخابات آمریکا، تماسهایی با برخی افراد نزدیک به دولت پیشین ترامپ برقرار کرده بود تا دیدگاهها و سیاستهای احتمالی دولت آینده را ارزیابی کند. این روند باید بهصورت سازمانیافته و هدفمند ادامه پیدا کند تا زمینه کاهش تنشها فراهم شود.
مذاکرات مستقیم میتوانند در کشورهای ثالث با تجربه موفق در میانجیگری مانند عمان، قطر، وین، ژنو یا نیویورک برگزار شوند. برگزاری مذاکرات مستقیم، بدون اتکا به واسطهها، میتواند از سوءتفاهمهای احتمالی جلوگیری کرده و اعتماد متقابل میان طرفین را تقویت کند.
۴- ایجاد یک برنامه اقدام ترامپ
برنامهای جامع و عملیاتی طراحی کنید که دارای زمانبندی مشخص برای افزایش نظارتها، کاهش تدریجی فعالیتهای هستهای ایران و ارائه تسهیلات تحریمی باشد. این تسهیلات میتواند شامل آزادسازی منابع مالی ایران در بانکهای خارجی برای خرید مواد غذایی و دارو باشد. بازگشت به برجام اولیه به دلیل انقضای بخش بزرگی از مهلتهای تعیینشده در آن، چندان واقعبینانه نیست.
ایران به احتمال زیاد محدودیتهای پیشین در ذخایر اورانیوم و تعداد سانتریفیوژها را نمیپذیرد، اما میتوان آن را تشویق کرد که اقداماتی انجام دهد که مدتزمان لازم برای تولید مواد کافی جهت ساخت یک سلاح هستهای را از چند روز به چند ماه افزایش دهد. این توافق میتواند با عنوان «برنامه اقدام ترامپ» معرفی شود تا بهعنوان نسخهای مستقل از برجام دیده شود. حتی میتوان پیشنهاد کرد که این برنامه بهعنوان یکی از دستاوردهای ترامپ مطرح شده و جایزه صلح نوبل را برای او به ارمغان بیاورد. چنین توافقی میتواند بهاندازه سفر تاریخی نیکسون به چین، نمادی مهم در تاریخ باشد.
۵- گسترش چارچوب مذاکرات به مسائل امنیتی منطقهای
دامنه مذاکرات را فراتر از موضوعات هستهای گسترش دهید و مسائل امنیتی منطقهای را نیز در دستور کار قرار دهید. ایران را ترغیب کنید که در برابر حملات موشکی اسرائیل، سیاست خویشتنداری را در پیش گرفته و حمایت خود از گروههای محور مقاومت را کاهش دهد. همچنین، میتوان از ایران خواست تا رویکردی سازندهتر و صلحآمیزتر در قبال موضوع فلسطین اتخاذ کرده و به راهحلهای دیپلماتیک، نظیر پذیرش رسمی راهحل دو دولتی، نزدیکتر شود.
در همین راستا، لازم است دولت ترامپ از حمایت بیچونوچرا از اقدامات مناقشهبرانگیز، همچون الحاق رسمی بخشهایی از کرانه باختری یا طرحهای اسکان مجدد غزه توسط اسرائیل، خودداری کند تا زمینه برای کاهش تنشها و دستیابی به توافقات سازندهتر فراهم شود.
۶- همکاری نزدیک با متحدان عرب در سیاستگذاری در قبال ایران
در طراحی سیاستهای جدید آمریکا در قبال ایران، توجه به نظرات و دیدگاههای کشورهای عربی منطقه، بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، بیش از نظرات اسرائیل، اهمیت دارد. در دوره قبلی دولت ترامپ، این کشورها از خروج آمریکا از توافق برجام و اعمال تحریمهای گسترده علیه ایران حمایت کردند. با این حال، حملات به اهداف حساس و مهمی مانند مجتمع پالایشگاهی عربستان و عدم واکنش قاطع دولت ترامپ به این حملات، موجب کاهش اعتماد این کشورها به سیاستهای واشنگتن شد.
در پی این تحولات، عربستان و امارات در ماههای اخیر تلاش کردهاند روابط خود با ایران را بهبود بخشند و از تشدید تنشها یا درگیریهای جدید میان ایران و آمریکا یا اسرائیل، که میتواند به بیثباتی منطقه منجر شود و برنامههای اقتصادی و توسعهای آنها را با خطر مواجه سازد، جلوگیری کنند.
۷- دستیابی به آتش بس پایدار در غزه و لبنان
برقراری یک آتشبس معتبر و پایدار در مناطق حساس همچون غزه و لبنان میتواند زمینهای برای توقف حملات انصارالله به کشتیهای تجاری در دریای سرخ را فراهم کند. در این راستا، دعوت از ایران برای مشارکت در کنفرانسهای بینالمللی مرتبط با امدادرسانی و بازسازی غزه و لبنان، فرصتی برای تعامل سازنده با جامعه جهانی و تقویت دیپلماسی منطقهای خواهد بود.
۸- پایان دادن به حملات سایبری و طرحهای ترور
گزارشهایی حاکی از تلاشهای ادعایی ایران برای دخالت سایبری در انتخابات آمریکا و طرحهای انتقامی علیه شخصیتهای آمریکایی، از جمله ترورهای مرتبط با ترور سردار قاسم سلیمانی، منتشر شده است برای حفظ ثبات منطقهای ضروری است که تهران و واشنگتن راهکارهای مشترکی برای توقف این تنشها بیابند و مسیر تعامل دیپلماتیک را باز نگه دارند.
۹- کاهش تاکید بر گزینه نظامی
آمریکا باید اسرائیل را به خویشتنداری در قبال حملات احتمالی به تأسیسات هستهای ایران تشویق کرده و از ارائه تسلیحات پیشرفتهای که بهطور خاص برای هدف قرار دادن تأسیسات زیرزمینی عمیق طراحی شدهاند، خودداری کند. در شرایط فعلی، متوقف کردن برنامه هستهای ایران از طریق اقدام نظامی، تقریباً غیرممکن به نظر میرسد و چنین اقداماتی میتواند پیامدهای جدی به دنبال داشته باشد.
حملات نظامی نهتنها ریسک خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) را به شدت افزایش میدهد، بلکه ممکن است انگیزه تهران برای حرکت به سمت ساخت سلاح هستهای را نیز تقویت کند. تجربه ثابت کرده است که «دیپلماسی قدرتمند» بهترین گزینه برای جلوگیری از عبور ایران از آستانه دستیابی به سلاح هستهای است.