bato-adv
کد خبر: ۸۲۵۸۸۲
سیاست‌های نامشخص و سیگنال‌های متناقض

تغییرات جدید در کابینه ترامپ چه معنایی برای ایران دارد؟

تغییرات جدید در کابینه ترامپ چه معنایی برای ایران دارد؟

دولت دوم ترامپ در روز‌های ابتدایی سیاست‌های خود در قبال ایران را بازبینی می‌کند. ترامپ با تغییر تیم سیاست‌گذاری و برکناری برایان هوک، به دنبال هماهنگی بیشتر و اتخاذ رویکردی جامع‌تر در مدیریت چالش‌های ایران است. در حالی که مقاماتی نظیر مایکل والتز و مارکو روبیو بر فشار حداکثری تأکید دارند، برخی دیگر رویکرد ملایم‌تری پیشنهاد می‌کنند.

تاریخ انتشار: ۱۵:۵۱ - ۰۸ بهمن ۱۴۰۳

فرارو- برایان کاتولیس تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل موسسه خاورمیانه.

به گزارش فرارو به نقل از موسسه خاورمیانه، دولت دوم دونالد ترامپ، در نخستین روز‌های فعالیت خود، تمرکز خود را بر مسائل داخلی آمریکا قرار داد و در این راستا، از سیاست‌های خاورمیانه فاصله گرفت. او با صدور مجموعه‌ای از دستورات اجرایی، بر اصلاح ساختار‌های داخلی کشور از جمله سیاست‌های مهاجرتی، نظام رفاه اجتماعی و مدیریت دولتی تأکید کرد. یکی از جنجالی‌ترین اقدامات ترامپ در این دوره، صدور عفو برای بیش از ۱۵۰۰ نفر از افرادی بود که در جریان حمله به کنگره در سال ۲۰۲۰ دستگیر شده بودند. این تصمیم، واکنش‌های گسترده‌ای را برانگیخت و پیام روشنی درباره رویکرد دولت او نسبت به مفاهیمی مانند حاکمیت قانون، یکپارچگی سیاسی و رابطه با نهاد‌های امنیتی آمریکا ارسال کرد.

در حال حاضر، پیش‌بینی سیاست‌های دولت دوم دونالد ترامپ در قبال خاورمیانه به دلیل تناقض‌های موجود در پیام‌ها و رویکرد‌های اولیه دولت، همچنان دشوار است. هرچند ترامپ هنوز تصویر کاملی از سیاست‌های کلان خود در این منطقه ارائه نکرده، شواهد و روند‌های گذشته می‌تواند ما را به شناسایی سه حوزه کلیدی هدایت کند که احتمالاً در اولویت سیاست خارجی دولت او قرار خواهند گرفت:

الف – روابط اعراب و اسرائیل؛ چالش‌های پیش رو

دونالد ترامپ با انتخاب اعضای کلیدی تیم خاورمیانه‌ای خود در ابتدای دوره انتقالی، بار دیگر نشان داد که روابط اعراب و اسرائیل همچنان از اولویت‌های سیاست خارجی او خواهد بود. معرفی افرادی مانند استیو ویتکاف به‌عنوان فرستاده ویژه خاورمیانه، مایک هاکبی به‌عنوان سفیر پیشنهادی در اسرائیل و مسعد بولوس به‌عنوان مشاور ارشد امور خاورمیانه، نشان‌دهنده رویکرد او برای ادامه نقش‌آفرینی در این منطقه پیچیده است.

استیو ویتکاف، که پیش‌تر در توافق آتش‌بس میان اسرائیل و حماس نقش مؤثری داشت، اعلام کرده است که به‌زودی برای نظارت بر اجرای این توافق به اسرائیل و غزه سفر خواهد کرد. با این حال، پیشبرد و حفظ این توافق، به‌ویژه در مواجهه با پیچیدگی‌های سیاسی و نظامی در غزه، چالشی بزرگ خواهد بود. ترامپ نیز در حاشیه امضای دستورات اجرایی مربوط به این موضوع، موضعی دوپهلو اتخاذ کرد و با ابراز بدبینی درباره موفقیت این توافق، گفت: «این جنگ ما نیست، جنگ آنهاست.»

یکی از اقدامات جنجالی دولت دوم دونالد ترامپ، لغو تحریم‌های اعمال‌شده علیه گروه‌های افراطی شهرک‌نشین اسرائیلی بود؛ گروه‌هایی که متهم به خشونت علیه فلسطینیان هستند. این تصمیم، واکنش‌های گسترده‌ای را به دنبال داشت و نگرانی‌هایی را درباره افزایش تنش‌ها در کرانه باختری ایجاد کرد. این در حالی است که غزه همچنان در وضعیت آتش‌بس شکننده به سر می‌برد. ترامپ همچنین با جاه‌طلبی سیاسی خاص خود، دستیابی به توافق عادی‌سازی گسترده میان عربستان سعودی و اسرائیل را به‌عنوان یکی از اهداف کلیدی دولتش مطرح کرده است. او امیدوار است که این تلاش‌ها نه تنها دستاوردی دیپلماتیک به شمار آید، بلکه شاید جایزه صلح نوبل را نیز برایش به ارمغان بیاورد. برای تحقق عادی‌سازی روابط میان ریاض و تل‌آویو، انتظار می‌رود مسیری معتبر برای حل‌وفصل مناقشه فلسطینیان و اسرائیل ارائه شود؛ مسیری که به ایجاد یک راه‌حل دو کشوری منجر شود. با این حال، مایک هاکبی، سفیر پیشنهادی ترامپ در اسرائیل، این احتمال را بسیار دور از دسترس توصیف کرده است.

چالش‌های بزرگی مانند احتمال بازگشت خشونت‌ها در کرانه باختری، گسترش شهرک‌سازی‌ها و حتی احتمال الحاق بخش‌هایی از این منطقه به اسرائیل، موانعی جدی برای پیشبرد روند عادی‌سازی به شمار می‌آیند. در عین حال، نبود یک برنامه مشخص و جامع برای راه‌حل دو کشوری، تردید‌های بیشتری را در میان عربستان و دیگر کشور‌های عربی درباره پیوستن به این روند ایجاد کرده است.

ب- ایران و محور مقاومت؛ سیاست‌های نامشخص و سیگنال‌های متناقض

در روز‌های آغازین دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، سیاست دولت او در قبال ایران و محور مقاومت همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. ترامپ با تشکیل کابینه‌ای متشکل از افراد کاملاً وفادار به خود، تلاش دارد تا از اختلافات داخلی و چالش‌هایی که در دوره اول با شخصیت‌هایی مانند جیمز متیس و رکس تیلرسون تجربه کرد، جلوگیری کند. این تغییرات، بخشی از استراتژی ترامپ برای اجرای یک سیاست خارجی هماهنگ‌تر به نظر می‌رسد. در همین راستا، ترامپ این هفته تصمیم به برکناری برایان هوک، نماینده ویژه امور ایران گرفت؛ فردی که در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ نقش کلیدی در طراحی و اجرای سیاست فشار حداکثری علیه ایران ایفا کرد. جایگزینی هوک و گمانه‌زنی‌ها درباره سپردن بخشی از سیاست‌گذاری‌های مرتبط با ایران به استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در خاورمیانه، ممکن است حاکی از تغییری در رویکرد واشنگتن نسبت به ایران باشد.

استیو ویتکاف که پیش‌تر در مدیریت توافق آتش‌بس میان اسرائیل و حماس نقش‌آفرینی کرده بود، به نظر می‌رسد دیدگاهی فراتر از تقابل نظامی و مستقیم با ایران را دنبال کند. تجربه او در میانجی‌گری و مدیریت تنش‌های منطقه‌ای، احتمالاً او را به سمت اتخاذ رویکردی جامع‌تر سوق خواهد داد؛ رویکردی که بر هماهنگی با متحدان منطقه‌ای، بهره‌گیری از ابزار‌های دیپلماتیک و فشار‌های اقتصادی تمرکز دارد. این تغییرات در سیاست‌گذاری‌های تیم ترامپ می‌تواند بازتاب‌دهنده تلاش دولت او برای ایجاد پیوند میان راهبرد‌های خود در قبال ایران و سایر اولویت‌های خاورمیانه‌ای باشد.

در سطح مقامات ارشد تیم امنیت ملی دولت ترامپ، شکاف آشکاری در مورد نحوه برخورد با ایران به چشم می‌خورد. مایکل والتز، مشاور امنیت ملی و مارکو روبیو، وزیر خارجه، با اتخاذ مواضعی سخت‌گیرانه، از بازگشت به سیاست «فشار حداکثری» علیه تهران حمایت می‌کنند. این در حالی است که برخی دیگر از اعضای تیم امنیت ملی، مانند مایکل دیمینو و البریج کولبی، تمایل بیشتری به اتخاذ رویکردی ملایم‌تر در قبال ایران نشان می‌دهند. این تضاد رویکرد‌ها گویای آن است که دولت ترامپ هنوز به یک استراتژی واحد و هماهنگ در قبال ایران نرسیده است. با این حال، نشانه‌ها حاکی از آن است که ترامپ به دنبال همسوسازی سیاست‌های خود در قبال ایران با مسائل مرتبط با اعراب و اسرائیل است. چنین همسویی ممکن است به معنای تقویت همکاری‌های نزدیک‌تر با متحدان منطقه‌ای واشنگتن باشد. این همکاری‌ها می‌تواند با هدف استفاده از ظرفیت کشور‌های عربی برای مدیریت چالش‌های ایران طراحی شود

ج - سیاست اقتصادی جهانی ترامپ و تأثیر آن بر خاورمیانه: آغاز دوره‌ای پرابهام

یکی از محور‌های اصلی دولت دوم دونالد ترامپ، بازنگری در روابط اقتصادی آمریکا با قدرت‌های بزرگ جهان است. ترامپ، با ارسال پیام‌هایی متناقض، از احتمال اعمال تعرفه‌های تجاری بر شرکای تجاری ایالات متحده نظیر چین، مکزیک و کانادا سخن گفته است؛ رویکردی که می‌تواند نظم اقتصادی جهانی را دستخوش تغییر کند. در حالی که این سیاست‌ها بیشتر متوجه قدرت‌های بزرگ اقتصادی است، پیامد‌های آن می‌تواند به خاورمیانه نیز کشیده شود. عربستان سعودی و ترکیه، به‌عنوان دو بازیگر اقتصادی بزرگ منطقه و اعضای گروه ۲۰، ممکن است از تأثیرات مستقیم این بازنگری‌ها مصون نمانند. به همین دلیل، کشور‌ها تلاش می‌کنند جایگاه خود را در استراتژی اقتصادی جدید واشنگتن تقویت کنند.

عربستان سعودی، به‌عنوان یکی از شرکای نزدیک آمریکا، با ارائه برنامه‌ای برای سرمایه‌گذاری بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار در اقتصاد ایالات متحده طی چهار سال آینده، نشان داده که مصمم به حفظ روابط راهبردی خود با واشنگتن است. این اقدام در شرایطی صورت می‌گیرد که ترامپ در سخنرانی خود در مجمع جهانی اقتصاد داووس از ریاض خواسته است سرمایه‌گذاری‌های بیشتری در آمریکا انجام دهد و در عین حال، هزینه نفت را کاهش دهد.

انرژی همچنان در کانون روابط اقتصادی ایالات متحده و خاورمیانه قرار دارد. دونالد ترامپ، در نخستین گام‌های دولت دوم خود، سیاست‌هایی را با محوریت سوخت‌های فسیلی اعلام کرد و آشکارا از حمایت از انرژی‌های سبز فاصله گرفت. این تغییر رویکرد، که در تضاد با سیاست‌های دولت پیشین آمریکا است، می‌تواند روابط واشنگتن با برخی از کشور‌های خاورمیانه را تحت تأثیر قرار دهد، به‌ویژه اگر دولت ترامپ سیاست‌های اقتصادی با گرایش ملی‌گرایانه را دنبال کند.

در عین حال، سه موضوع کلیدی—روابط اعراب و اسرائیل، ایران و سیاست اقتصادی جهانی—محور اصلی سیاست خاورمیانه‌ای دولت ترامپ در ماه‌های پیش رو خواهد بود. تعامل میان این حوزه‌ها، رویکرد و لحن روابط آمریکا با شرکای منطقه‌ای را شکل می‌دهد. اگرچه هنوز زود است که درباره مسیر نهایی سیاست ترامپ در این حوزه‌ها نتیجه‌گیری کنیم، اما روشن است که تصمیمات اقتصادی او، به‌ویژه در حوزه انرژی، چارچوب کلی دستور کار خاورمیانه‌ای آمریکا را تعیین خواهد کرد. این تصمیمات نه‌تنها بر روابط اقتصادی واشنگتن با کشور‌های خاورمیانه، بلکه بر آینده سیاسی منطقه و نقش آمریکا در آن تأثیر مستقیم خواهد گذاشت.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین