سایت خبری عصرایران در یادداشتی به اظهارات مجتبی ذوالنور درباره آینده برجام واکنش نشان داد.
«ما مذاکرات را برای اهداف، تامین حقوق و منافعمان میخواهیم و از سوی دیگر هم به دنبال توافق خوب هستیم؛ نه توافق به هر قیمتی یا بهتر بگویم ما به دنبال یک توافق قیمتی هستیم و به دنبال توافق به هر قیمتی نیستیم بنابراین ما باید توافق خوب را دنبال کنیم... توافق خوب در وین باید باعث برداشته شدن تحریمها شود و دوم این که ضامن اجرای محتوای برجام باشد.
همچنین این توافق باید ضمانت داشته و هزینه برای طرفین ایجاد کند تا فرآیندهای گذشته تکرار نشود. همچنین پیرو این توافق باید امکان بازگشتپذیری ما از نظر وجود ماشینها، زیرساختهای غنیسازی و دانش غنی سازی وجود داشته باشد... قطعا دولت آینده نمیگوید، چون برجام ناموفق بوده من برجام را رها خواهم کرد. قطعاً نه سیاست نظام جمهوری اسلامی این است و نه دولت جدید این سیاست را خواهد داشت، بلکه دولت جدید اتفاقاً مدعی ادامه برجام است.»
سخنان حجتالاسلام مجتبی ذوالنور نمایندۀ قم و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی دربارۀ آینده برجام از این نظر جالب توجه است که به یاد آوریم سه سال قبل (۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷) ایشان یکی از نمایندگانی بود که در واکنش به اقدام دونالد ترامپ رییس جمهوری وقت امریکا در خروج از برجام به اتفاق جمعی از همفکران خود برجام را در صحن علنی آتش زدند و صحنههای ماندگاری در تاریخ پارلمان در ایران ثبت کردند خصوصا پایان ماجرا که نمیدانستند کاغذ شعله ور را چگونه خاموش کنند! صحنهای که نمادی از این طعنه شد که به فرض آتش بزنیم و ما هم خارج شویم، بعدش چه؟
شخص حسن روحانی البته مانع خروج از برجام شد و بر ماندن در آن اصرار داشت هر چند یک سال بعد هم ایران قدمهایی در عقب نشینی از تعهدات خود برداشت، اما هیچ گاه از برجام خارج نشدیم و حالا که ترامپ رفته و دولت مورد علاقۀ منتقدان برجام و روحانی و ظریف در آستانۀ استقرار است سه گزینه پیش روی منتقدان برجام است:
اول این که اقدام نمادین ۱۹ اردیهست ۱۳۹۷ را در ۱۹ مرداد ۱۴۰۰ عملیاتی کنند و رسما این توافق را آتش بزنند و از برجام خارج شوند و بگویند کشتی بان را سیاستی دیگر آمده و توافق بی توافق و به قبل از برجام باز میگردیم.
در این حالت با تحریمها و اتفاق نظر اروپا و آمریکا بر خلاف دوران بایدن و خوش حالی سعودیها و اسراییل و تهدید به ارجاع به شورای امنیت سازمان ملل چه کنند؟ مهمتر این که بدون پول نفت که بی توافق قطره چکانی است مملکت چگونه اداره شود و حقوق این همه کارمند و یارانه و مستمری را از کجا بیاورند؟ با شعار مدیریت جهادی و نگاه به داخل و تبدیل طرفیت به فرصت و امثال این ادعاها؟
دوم این که مذاکرات را بر خلاف شعارهای قبلی به سرعت به نتیجه برسانند و اتفاقا امتیاز هم بدهند و بگویند روحانی بلد نبود و ما بلدیم و صدای امتیازاتی را که میدهند نیز درنیاورند و در این حالت اگر حامیان دیروز برجام انتقاد کنند بر آنها خرده بگیرند. با پول حاصله هم مرغ و گوشت وارد کنند و چندی یارانه بپردازند و مردم هم بهبهی بگویند و دعا کنند و کمی رضایت حاصل شود و برخی حتی خیال کنند بیبرجام این مهم حاصل آمده، اما در این حالت کیهان و رادیکالها را چه کنند که به این کارها تن نمیدهند و البته فضای مجازی و شبکههای اجتماعی که نمیگذارند در خفا توافقی شکل بگیرد.
سوم این که برجام را نه در متن که در حاشیه دنبال کنند و از صدر اخبار و تأثیرگذاری آن خارج و به امری فرعی بدل سازند. در این فقره هم با غربیها چه کنند که حوصلۀ مذاکرات بیشتر و فرسایشی و خط و نشان کشیدن وشرط گذاشتن و شنیدن خطابههایی از جنس سعید جلیلی در دورۀ احمدی نژاد و قبل از ۹۲ را ندارند.
به نظر میرسد شق اول قطعا انتخاب نخواهد شد و خروج از برجام در دستور کار نیست و یکی از دو حالت دوم وسوم اجرا میشود که بدون مانع هم نیست. در هر حالت، اما میتوان پرسید: از آتش زدن در صحن مجلس چگونه به این نقطه رسیدند؟ چون برجام داریم تا برجام؟ برجام روحانی و ظریف بد است و نافرجام، اما اگر دولت و تیم مورد قبول آقای ذوالنور انجام دهند، خوب است؟
اگرچه از هر اتفاق مثبت باید استقبال کرد. تحریم، فقر و تبعیض و انزوا میآورد و عجالتا تأمین نیازهای اولیه اولویت و ضرورت دارد و طبقه متوسط کمی نفس تازه کند باز بر مطالبات سیاسی و اجتماعی تأکید خواهد داشت و جای نگرانی نیست.