bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۱۱۹۸۷
قاسم محبعلی:

مناسبات ایران و عربستان به کشور‌های منطقه بستگی دارد

مناسبات ایران و عربستان به کشور‌های منطقه بستگی دارد

محبعلی گفت: مناسبات ایران و عربستان به کشور‌های کوچکتر منطقه و موضوعات کوچکتری مثل عراق و یمن و سوریه و مسائل مربوط به ایران و کشور‌های خلیج فارس بستگی دارد همچنین مساله‌ای به نام برجام و روابط ایران و غرب نیز مطرح است و همه این موارد را در مجموعه‌ای با هم باید دید و پیش برد.

تاریخ انتشار: ۱۴:۴۶ - ۰۹ آبان ۱۴۰۰

قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه ایران درباره چشم انداز روابط ایران و همسایگانش می‌گوید: ایران باید سیاستی اتخاذ کند تا همسایگان کوچکتر ما احساس خطر و تهدید نداشته باشند در عین حال باید همسایگانمان را به عنوان کشور‌های کوچک و مستقل و دارای حق حاکمیت ملی بپذیریم و این طور نباشد که در بین آن‌ها گروهی را بر گروهی دیگر و جامعه‌ای را بر جامعه‌ای دیگر ترجیح بدهیم. در این صورت هم در داخل رقابت‌ها و تشنجات جدیدی بر علیه ما شکل می‌گیرد و هم قدرت‌های خارجی به این طریق وارد بازی می‌شوند همانطور که این اتفاق امروز در سوریه و لبنان و عراق و یمن و حتی در بحرین و افغانستان رخ داده است.

به گزارش شفقنا، متن گفت وگو با محبعلی را در ادامه می‌خوانید:

دولت سیزدهم بر روابط حسنه با همسایگان خود تاکید دارد، اما اخیرا شاهد چالش‌هایی میان ایران و برخی کشور‌های همسایه بودیم. در افغانستان طالبان حکومت را به دست گرفت، در آذربایجان شاهد تنش بین تهران و باکو بودیم که البته ترکیه نیز به نوعی در حمایت از آذربایجان بر علیه ایران موضع گیری کرد. از نگاه شما ایران برای داشتن روابطی پایدار با همسایگان خود چه نوع دیپلماسی در پیش خواهد گرفت؟

امروز روابط خارجی قابل تفکیک نیست و نمی‌توان تکه‌ای را جدا کرد و تکه‌ای را نادیده گرفت. جهان امروز کاملا به هم پیوسته است و روابط با همسایگان بدون روابط با سایر وابستگانی که در منطقه ذی نفع هستند چه بازیگران خرد و چه بازیگران بزرگتر و چه بازیگران بین المللی امکان پذیر نیست.

منطقه خاورمیانه از دیرباز مورد توجه و زمین بازی قدرت‌های بزرگ و جهانی بود و امروز هم شاهد این هستیم که روسیه و آمریکا و چین و اسرائیل و حتی هند و پاکستان نیز در این بازی هستند. دولت‌ها و بازیگران خردتر مثل گروه‌های لبنانی و فلسطینی و عراقی و افغانی همه مجموعه‌ای از بازیگران تاثیرگذار هستند که در تنظیم مناسبات باید سطح بازی و توانایی هر کدام را دید و در نظر گرفت و متناسب با آن برنامه ریزی کرد. یعنی نمی‌توان روابط با همسایگان را از روابط با اروپا و آمریکا و یا روابط با روسیه و چین جدا دید.

به طور مثال در روابط ایران با آذربایجان نمی‌توان نقش روابط آذربایجان و ترکیه و آذربایجان و اسرائیل و حتی روابط آذربایجان با بقیه همسایگان را نادیده گرفت و مساله را تفکیک کرد؛ لذا اینکه بگوییم می‌خواهیم جدا از سایر مناسبات خارجی با همسایگانمان روابط خوبی برقرار کنیم یا به روابط توسعه بدهیم اگر نگوییم حرفی ناپخته است حداقل باید گفت تجربه‌ای شکست خورده است و در چهار دهه گذشته این تلاش‌ها صورت گرفت و روابط با کشور‌های خلیج فارس و آذربایجان در همین راستا پیشرفت چندانی نداشت.

در سطحی کوچکتر باید توجه داشته باشیم که کشور‌های همسایه ما به نسبت ایران کشور‌های کوچکتری هستند البته بجز ترکیه و پاکستان که موضوع آن‌ها متفاوت است و همچنین روسیه که همسایه آبی ما است. قدرت‌های کوچک همواره از بابت همسایه بزرگتر در نگرانی هستند و برای پیشبرد مناسبات حتما باید این احساس نگرانی مرتفع شود. در غیر این صورت این کشور‌های کوچک برای موازنه قوا به سراغ بازیگری قدرتمند‌تر و بزرگتر می‌روند و این قدرت می‌تواند منطقه‌ای و یا بین المللی باشد مثلا وقتی که صدام به کویت حمله کرد حکومت کویت برای حفظ خود چاره‌ای نداشت جز اینکه از آمریکا و اروپا و ناتو و عربستان کمک بگیرد.

در غیر این صورت عراق به راحتی کویت را می‌بلعید یا اخیرا در مورد قطر وقتی که محاصره امارات وبحرین و عربستان از این کشور شروع شد قطر مناسبات خود با ترکیه و ایران را بیشتر کرد، البته امروز قطر بزرگترین هم پیمان آمریکا در منطقه است و بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در این سرزمین قرار دارد و اگر این هم پیمانی نبود قطر تسلیم می‌شد.

از این رو ایران باید سیاستی اتخاذ کند تا همسایگان کوچکتر ما احساس خطر و تهدید نداشته باشند در عین حال باید همسایگانمان را به عنوان کشور‌های کوچک و مستقل و دارای حق حاکمیت ملی بپذیریم و این طور نباشد که در بین آن‌ها گروهی را بر گروهی دیگر و جامعه‌ای را بر جامعه‌ای دیگر ترجیح بدهیم. در این صورت هم در داخل رقابت‌ها و تشنجات جدیدی بر علیه ما شکل می‌گیرد و هم قدرت‌های خارجی به این طریق وارد بازی می‌شوند همانطور که این اتفاق امروز در سوریه و لبنان و عراق و یمن و حتی در بحرین و افغانستان رخ داده است.

در این مورد دریافت طرف مقابل مهم است نه اینکه ما چه فکر می‌کنیم. بحرین به دلیل هراس از ایران به شدت به عربستان و آمریکا وابسته شده و حتی اخیرا روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده و به این روابط توسعه می‌دهد و اسرائیل را وارد خلیج فارس می‌کند.

ایران اخیرا در تلاش برای برقراری روابط با عربستان است و تلاش می‌کند دولتی فراگیر در افغانستان تشکیل شود آیا نیاز است ایران دیپلماسی جدی تری را با دیگر همسایگان اتخاذ کند؟

این روابط کاملا به هم پیچیده است. روابط ما با افغانستان بدون روابط ما با سایر همسایگان و سایر بازیگران و بدون روابط ما با روسیه و چین و آمریکا و اروپا قابل تعریف نیست. افغانستان قبل از تهاجم شوروی کشوری بی طرف بود و بر این اساس امنیت و ثبات داشت، اما امروز آن شرایط به هم ریخته است و پاکستان به بازیگری عمده در افغانستان تبدیل شده است. از طرفی آمریکایی‌ها نقش پر رنگی در افغانستان دارند.

اگر مناسبات بین ایران و آمریکا و اروپا در سطح خوبی بود به احتمال زیاد آمریکایی‌ها طالبان را به عنوان جایگزین خود و برای پر کردن خلا قدرت به مذاکره دعوت نمی‌کردند و همانطور که در سال ۲۰۰۱ با همکاری ایران و آمریکا ساختار جدیدی برای افغانستان شکل گرفت و تمامی اقوام در ساختار قدرت مشارکت داشتند و دیگر پشتون‌ها تمام عیار در قدرت نبودند این در حقیقت حاصل توافق ایران و آمریکا بود. وقتی آمریکا از افغانستان خارج می‌شد روابط بین ایران و آمریکا به شدت متشنج بود از این رو آمریکایی‌ها به پاکستان و طالبان تکیه کردند.

در سطح منطقه نیز ترکیه و قطر به عنوان جایگزین عربستان و امارات وارد بازی افغانستان شدند در این جا ایران نادیده گرفته شد. در مورد آذربایجان نیز تقریبا همین اتفاق رخ داده است لذا نمی‌شود روابط با آذربایجان را مستقل از روابط با روسیه و ترکیه و حتی اروپا و آمریکا دید.

اخیرا اسرائیل نیز به عنوان بازیگری منطقه‌ای وارد آذربایجان شده است. از این رو نمی‌توان گفت روابط بین تهران و باکو صرفا با گفتگو‌هایی دو جانبه تنظیم شود. در مورد عربستان هم همینطور است و مناسبات ایران و عربستان به کشور‌های کوچکتر منطقه و موضوعات کوچکتری مثل عراق و یمن و سوریه و مسائل مربوط به ایران و کشور‌های خلیج فارس بستگی دارد همچنین مساله‌ای به نام برجام و روابط ایران و غرب نیز مطرح است و همه این موارد را در مجموعه‌ای با هم باید دید و پیش برد وگرنه اگر یکی را بچسبیم و بقیه را نادیده بگیریم عملا به نتیجه روشنی نمی‌رسیم و این وضعیت به همین صورت ادامه پیدا خواهد کرد.

در آینده ایران با کدام یک از همسایگان خود چالش‌های بیشتری خواهد داشت؟

سیاست و روابط خارجی سیال است. ایران زمانی با پاکستان و ترکیه متحد نظامی بود و امروز با این کشور‌ها دچار چالش است. در دوران مالکی با عراق وضعیت دیگری را تجربه کردیم و امروز روابط ما در شرایط متفاوتی است. باید رویکرد‌ها را طوری تنظیم کنیم که سیاست خارجی در هر شرایطی انعطاف پذیر باشد و متناسب با شرایط خود را تنظیم کند، کاری شبیه به آنچه که در حال حاضر ترکیه دارد و هم زمان با همه بازیگران در ارتباط است و سعی می‌کند مناسبات خود را متناسب با شرایط تنظیم کند.

ما هم برای اینکه مناسبات خارجی را تنظیم کنیم در شرایط امروز و با تحولات چند دهه اخیر که وضعیت جهان چندان قابل پیش بینی نیست و باید همواره منتظر تغییراتی بود لذا ما به سیاستی انعطاف پذیر احتیاج داریم و با تمام بازیگرانی که می‌توانند در این تحول نقش داشته باشند به طوری متناسب با نقششان ارتباط داشته باشیم و در اقیانوس متلاطمی که وجود دارد کشتی خود را به مقصد برسانیم و مصالح ملی و امنیت و حاکمیت ملی و استقلال خود را و بخصوص توسعه ایران را به پیش ببریم.

چالش‌هایی مثل بحث بحران آب وجود دارد و به همسایگان ایران مربوط است آیا این مسائل به طور بالقوه می‌توانند در آینده تنش‌هایی را ایجاد کنند؟ بخصوص بحران آب و خشکسالی ها، چون سرچشمه رود‌های مرزی ایران خارج از کشور قرار دارند.

بله علاوه بر بحران‌های امنیتی بحران‌های محیط زیستی از جمله بحران آب بحران بزرگی برای آینده است. جنوب ایران تا اندازه زیادی از نظر آب به عراق و رودخانه فرات و دجله وابسته است. بخشی از بحران ریزگرد‌ها که چندین سال است گرفتار آن هستیم به همین مساله مربوط است. از طرفی مساله ارس و یا مساله هیرمند نیز مطرح است. این مسائل به همکاری‌های چند جانبه نیاز دارد و تنها به کار یک کشور وابسته نیست.

ترکیه و ایران و عراق و سوریه و مجموع همسایه‌ها باید با هم همکاری داشته باشیم تا بحران شکل نگیرد. کمترین بحران ایجاد شده بحران مهاجرت خواهد بود که هم در داخل کشور و هم بین کشور‌ها مشکلاتی را ایجاد می‌کند همچنین مساله از بین رفتن کشاورزی و خشکسالی و کمبود مواد غذایی و احتمال قحطی همه محتمل است.

در دنیای پیوسته امروز کشوری نمی‌تواند راسا مشکلات خود را حل کند. به قول معروف چهار دیواری اختیاری چندان معنی ندارد و همه مسائل ما با هم پیوسته است. مسائل سیاسی و امنیتی و ژئوپولتیک و مسائل زیست محیطی و تجارت و مسائل انسانی و مسائل اقوام همه به هم پیوسته است. بسیاری از قومیت‌ها فرامرزی هستند و مسائل پیوسته‌ای دارند. ما و عراق و ترکیه کشور‌هایی مستقل هستیم، ولی مسائل ما به هم پیوسته است.

مساله ارتباط ایران و افغانستان امروز موضوعی مبهم است با توجه به سوابق گروهی که امروز در این کشور بر سر کار است آیا می‌توان چالش‌هایی را در آینده روابط ایران و افغانستان پیش بینی کرد؟

این امر قابل پیش بینی است یک مورد چالش‌های دو جانبه است و دیگری چالش‌هایی از نوع حکومتی متصلب که در افغانستان شکل می‌گیرد و قادر نیست رضایت سایر اقوام و مذاهب را جلب کند و آن‌ها را در قدرت مشارکت نمی‌دهد. طالبان گروهی پشتون گرا و اسلام گرای افراطی است. این گروه سایر اقوام را دچار مشکل می‌کند و حتی اگر ایران و افغانستان مشکلاتی دو جانبه نداشته باشند نارضایتی‌ها و بحران‌های داخلی افغانستان تهدید امنیتی و تهدید مهاجرت و تهدید اقتصادی و تجاری برای ایران به دنبال خواهد داشت.

از طرفی افغانستان کشوری در محاصره خشکی است و اقوام افغانستان فرامرزی هستند. البته بجز هزاره‌ها که با وجود اینکه قومیتی فرامرزی نیستند، اما به دلیل مذهب و زبانشان روابطی تنگاتنگ با ایران دارند. این نکته قابل پیش بینی است که طالبان قادر نخواهد بود امنیت و ثبات و از همه مهمتر توسعه را در افغانستان شکل بدهد و مردم این کشور احساس رضایت نخواهند کرد. وقتی طالبان نتواند حاکمیت کاملی برقرار کند حتما افغانستان به مکانی مناسب برای گروه‌های نظامی و تروریستی و افراطی تبدیل می‌شود.

این خطری برای ایران است حتی اگر طالبان مایل نباشد باز هم القاعده و داعش و برخی از گروه‌های تروریستی مناطق بلوچستان و سایر گروه‌های تروریستی منطقه از این وضعیت برای ایجاد مشکلات برای ایران یا بقیه همسایگان استفاده خواهند کرد لذا نیاز است که افغانستان همچون گذشته دارای دولتی باشد که ضمن اداره افغانستان و فراهم کردن ثبات و امنیت و توسعه برای این کشور با جلب رضایت همه اقوام کشور داری کند و روابط خوبی با همه همسایگان برقرار کند و با همسایگانش به یک نسبت دوست باشد و با قدرت‌های منطقه دارای ارتباطی در حالتی از بی طرفی باشد.

همانطور که اشاره کردم ایران در تحولات افغانستان نقش غایب داشت و در مذاکرات خروج امریکا و جایگزینی قدرت حضور موثری نداشت و امروز در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته است و بسیار سخت است که از مصالح و منافع خود و حتی مصالح مردم افغانستان دفاع کند. مصالح و منافع در حدود ۶۰% از مردم افغانستان به نوعی با مصالح و منافع ایران ومردم ایران گره خورده است.

آن چیزی که از تاریخ ایران می‌بینیم و زبان فارسی و مذهب شیعه و حتی مسائل ژئوپولتیک در دو کشور به هم وابسته است و آن‌ها به نوعی با ایران زندگی می‌کنند و اگر ایران قدرتمند و با ثبات باشد و امنیت داشته باشند آن‌ها هم احساس امنیت خواهند کرد و در غیر این صورت آن‌ها هم احساس ناامنی می‌کنند؛ لذا وضعیت بوجود آمده هم مردم افغانستان را به خطر انداخته و هم ایران را از نظر امنیتی و اقتصادی تهدید می‌کند.

ایران باید با همسایگان و سایر قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و بین المللی رابطه‌ای متوازن داشته باشد تا آینده خوبی برای افغانستان بوجود بیاورد. سیاست‌های یک جانبه و یک طرفه و حتی مناسبات دو جانبه با طالبان نمی‌تواند مسائل را حل و فصل کند و خواسته ایران را براورده کند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv