پس از شکست سیاستهای جناح نومحافظهکاران در ابتدای قرن جدید و سرکارآمدن دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶، راستگرایان آمریکایی شاهد احیای مجدد شکافهای قدیمی همچون شکاف «اقتصاد قدیم» و «اقتصادجدید» بودند و اتخاذ سیاست خارجی شبه انزواگرایانه توسط دولت ترامپ را نیز میتوان نمودی از بازگشت همین شکافهای قدیمی به جریان اصلی در آمریکا دانست. بر این اساس برکناری کوین مککارتی و ناتوانی هم حزبی هایش از انتخاب جایگزین وی پس از چند هفته که مستقیما به مواردی از سیاستخارجی «غیرانزواگرایانه» دولت بایدن مربوط است را نیز شاید بتوان در همین چارچوب تحلیل کرد.
فرارو- جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان آمریکا پس از سه هفته پرتلاطم بالاخره روز چهارشنبه سوم آبان بر سر انتخاب مایک جانسون به عنوان رئیس جدید این مجلس توافق کردند. مایک جانسون، نماینده جمهوریخواه از لوئیزیانا، توانست ۲۲۰ رای موافق کسب کند. در مقابل، ۲۰۹ دموکرات در مجلس نمایندگان به او رای منفی دادند.
به گزارش فرارو، پیش از این جیم جوردن، نماینده جمهوریخواه مورد حمایت دونالد ترامپ، نامزد ریاست مجلس نمایندگان شده بود که نتوانست آرای لازم را به دست بیاورد.
حزب جمهوریخواه با اکثریتی شکننده یعنی ۲۲۱ کرسی در مقابل ۲۱۲ کرسی دموکرات، کنترل مجلس نمایندگان را در اختیار دارد و مخالفت یک گروه اقلیت در درون این حزب با کوین مککارتی باعث برکناری او شد. از آن زمان تا روز چهارشنبه جریانهای درون حزب جمهوریخواه نتوانسته بودند بر سر نامزد نهایی برای ریاست مجلس نمایدگان به توافق برسند.
آخرین باری که کنگره ایالات متحده، موفق شد یک قانون را به تصویب برساند، ۳۰ ژانویه ۲۰۲۳، بود. بیش از سه هفته پس از برکناری تاریخی کوین مککارتی مجلس نمایندگان سه بار در انتخاب جانشین وی ناکام ماند و عملا از انجام وظایف قانونی خود عاجز ماند.
«ریاست مجلس نمایندگان» در رتبهبندی قدرت نظام سیاسی ایالات متحده پس از رئیسجمهور و معاون وی در رتبه سوم قرار دارد. بر اساس قانون جانشینی ریاست جمهوری مصوب سال ۱۹۴۷ رئیس مجلس نمایندگان پس از معاون رئیسجمهور اولین اولویت در لیست جانشینان مقام ریاست جمهوری است. نکته مهم تر این که، مجلس بدون انتخاب یک رئیس، توانایی تصویب هیچ قانونی را ندارد.
بلاتکلیف ماندن وضعیت ریاست مجلس در ماههای پایانی سال میلادی که دولت فدرال نیاز به تصویب لوایح بودجه سال آینده داشت می توانست منجر به بروز یک بحران سیاسی و حتی تعطیلی دولت شود.
طی سه هفتهای که از برکناری جنجالی و تاریخی کوین مککارتی، (نماینده جمهوریخواه بخش مرکزی ایالت کالیفرنیا و رئیس سابق مجلس) گذشته، جمهوریخواهان این مجلس پس از بارها رایگیری برای انتخاب پنجاه و ششمین رئیس منتخب خود به نتیجه نرسیدند و نتوانستند راستگران رادیکال طرفدار دونالد ترامپ را با اکثریت جمهوریخواهان مجلس همراه کنند. پاتریک مک هنری (Patrick McHenry)، جیم جردن (Jim Jordan) و تام ایمر (Jim Jordan) عنوان نامزدی جمهوریخواهان برای ریاست مجلس را کسب کردند، اما شکاف در حزب جمهوریخواه تا حدی شدید بود که هیچیک از آنها موفق به کسب اکثریت لازم برای تصدی این پست نشدند.
گزارشها حاکی از آن بود که مخالفت رئیس جمهور سابق دونالد ترامپ با این نامزدها نقش بهسزایی در ناکامیها آنها داشت. به عنوان مثال نامزد سوم، تام ایمر، که تنها چهار ساعت پس از انتخاب شدنش در روز سهشنبه هفته جاری، از رقابت کناره گیری کرد، مورد مخالفت شدید دونالد ترامپ قرار گرفت. رئیس جمهور سابق آمریکا مدت کوتاهی پس از کسب نامزدی ایمر، مخالفت شدید خود را با او ابراز کرد و در شبکه اجتماعی Truth Social نوشت:«رای دادن به یک RINO جهانی مانند تام ایمر یک اشتباه غم انگیز خواهد بود! » درنتیجه ایمر نتوانست راستگرایان افراطی کنگره را متقاعد کند که از او در روز رایگیری حمایت کنند و بیش از ۲۰ نفر در طی یک رای گیری کلامی با ایمر مخالفت کردند.
سهشنبه شب گذشته، تنها چند ساعت پس اعلام کنارهگیری تام ایمر، مایک جانسون، با شکست دادن بایرون دونالدز، نامزدی حزب جمهوریخواه را به دست آورد و به چهارمین نامزد اصلی جمهوری خواهان برا تصدی پست ریاست از زمان برکناری کوین مککارتی بدل شد. پس از پایان نشست کنفرانس جمهوری خواهان در شب گذشته، جانسون به طور خلاصه با خبرنگاران صحبت کرد و گفت که قصدش این است که روز چهارشنبه برای رای گیری ظهر به صحن مجلس برود. او آمار رای فراخوانی در کنفرانس را برای سنجش میزان حمایت از نامزدی اش فاش نکرد، اما گفت که "بسیار مطمئن است" که میتواند ۲۱۷ رای حزب جمهوری خواه را که برای به دست آوردن سمت ریاست در صحن نیاز دارد، به دست آورد.
افزون بر مسائل فوق الذکر که بیبشتر به سیاست خارجی مرتبط می شوند، فرآیند تصویب هزینههای دولت فدرال، قطعا یکی از دغدغههای مهم دولت بایدن است. بزرگترین علت مخالفت متگیتز (نمایندهای که ائتلاف قرمز و آبی را برای برکناری کوین مککارتی را رهبری میکرد) با رئیس سابق همین مسئله بود. او به نحوه تصویب لایحههای هزینههای کلان برای بخشهای مختلف دولت فدرال توسط کنگره انتقاد داشت و مککارتی را به خاطر امتیاز دادن به دموکراتها، در جریان مذاکرات بودجه و افزایش سقف بدهی دولت مورد حمله قرار داده و گفته بود: «که اگر حزب او موضع سختتری اتخاذ نکند، هیچ چیز در واشنگتن هرگز تغییر نخواهد کرد.»
مت گیتز و دیگر جمهوریخواهان رادیکال، از نقشآفرینی مککارتی در جلوگیری از به ثمر رسیدن تلاشهای چندسالهشان برای تعطیلی دولت فدرال ناراضی بودند. این دسته از جمهوریخواهان در طول یک دهه گذشته بارها با جلوگیری از تصویب افزایش سقف بدهی دولت، بخش بزرگی از دولت امریکا را به تعطیلی کشاندهاند. هدف آنان این است که دولت را مجبور کنند هزینه های بخشهای مختلف را کاهش دهد، اما تاکنون موفق به این کار نشدهاند و هر بار نهایتا بعد از مدتی تعطیلی دولت، مجددا افزایش سقف بدهیها را تصویب کردهاند. این بار، با توجه به وضعیت دونالد ترامپ (رهبر این بخش طغیانگر از حزب جمهوریخواه) تعطیلی دولت بایدن در سال منتهی به انتخاب قطعا از مطلوبیت بیشتری برای جمهوری خواهان برخوردار است.
چالش فعلی در مجلس نمایندگان ایالات متحد از حدود سه هفته پیش با برکناری مککارتی آغاز شد و این چالش در آستانه تبدیل به یک بحران سیاسی واقعی بود. شاید اگر اخبار مربوط به جنگ اسرائیل و حماس در صدر اخبار بینالمللی نبود، این بحران توجهات جهانی بیشتری را به خود جلب میکرد.برکناری مک کارتی و چالشهای پس از آن، به دو دلیل حائز اهمیت است. از یک سو وی اولین رئیس مجلس نمایندگان آمریکا بود که با رای این مجلس برکنار میشد. از سوی دیگر، شرایط فعلی نشانگر نقطه اوج دعوایی جنجالی درون حزب جمهوریخواه است؛ دعوایی که بین تشکیلات ساختاری سیاسی این حزب و جناج شورشی آن رخ می دهد. جناح شورشی حزب جمهوریخواه، حداقل از زمان جنبش تیپارتی در سال ۲۰۱۰ در حال بروز و رشد است. جنبش تیپارتی یا جنبش اعتراضی چای یک جنبش سیاسی آمریکایی است که از تبعیت از قانون اساسی ایالات متحده، کاستن از مخارج دولت آمریکا و مالیاتها، و کاهش کسر بودجه و بدهی ملی آمریکا حمایت میکند. این جنبش عموماً بخشی محافظه کار، بخشی لیبرترین و بخشی پوپولیست شمرده میشود.
پس از شکست سیاستهای جناح نومحافظهکاران در ابتدای قرن جدید و سرکارآمدن دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶، راستگرایان آمریکایی شاهد احیای مجدد شکافهای قدیمی همچون شکاف «اقتصاد قدیم» و «اقتصادجدید» بودند و اتخاذ سیاست خارجی شبه انزواگرایانه توسط دولت ترامپ را نیز میتوان نمودی از بازگشت همین شکافهای قدیمی به جریان اصلی در آمریکا دانست. بر این اساس برکناری کوین مککارتی و ناتوانی هم حزبی هایش از انتخاب جایگزین وی پس از چند هفته که مستقیما به مواردی از سیاستخارجی «غیرانزواگرایانه» دولت بایدن مربوط است را نیز شاید بتوان در همین چارچوب تحلیل کرد.
این شرایط درواقع مبارزهای است بین عملگرایی و اصول، بین تغییر سیستم یا کار در آن. مبارزهای شبیه به آنچه که میان روپرت مرداک (صاحب بزرگترین امپراتوری رسانهای راستگرا در ایالات متحده) و رئیسجمهور سابق دونالد ترامپ درجریان است. مبارزهای که حاکی از وجود شکافی عمیق در جریان اصلی ادارهکننده امور در ایالات متحده است.