محمدرضا پیرمرادی، رئیس دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه علومپزشکی ایران با اشاره به اینکه سلامت جنسی و بهداشت روان ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند، میگوید: «شیوع اختلالات جنسی در کشور بالای ۳۰درصد است که سلامت روان را تحتالشعاع قرار میدهد. این حوزه باید با توجه به رویکردهای جمعیتی مورد توجه قرار بگیرد، در غیر این صورت احتمال باروری را کاهش میدهد. بر همین اساس لازم است اختلالات جنسی بهصورت سیستماتیک به مردم البته متناسب با فرهنگ جامعه آموزش داده شود، زیرا این مسأله با بهداشت روان ارتباط نزدیکی دارد.»
تعرفههای رایج روانشناسی بالاست. پرداخت هفتهای یا ماهیانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان، در شرایط فعلی اقتصادی کشور برای بخش زیادی از مردم سنگین است و همین امر باعث میشود سلامت روان و رسیدگی به کوچکترین اختلالهای روانی برای مردم ما اولویت نباشد.
به گزارش شهروند، این در حالی است که رفیعیپور، معاونت آموزشی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره میگوید: «تعرفههای خدمات روانشناسی برای اولینبار سال گذشته تصویب شد و براساس افزایش تعرفهها امسال هزینه هر جلسه مشاوره متخصص با مدرک دکترای روانشناسی ۲۰۷ هزار تومان و مدرک کارشناسی ارشد، ۱۷۶ هزار تومان است.»
«یک ساعت نشستم و گریه کردم. تمام که شد ۳۰۰ هزار تومان کارت کشیدم و بیرون آمدم.» این تجربه دختری است که در رابطهای شکست خورده و تحت فشار روحی زیاد قرار داشت. بر همین اساس هم تصمیم میگیرد جلسات مشاوره با متخصص را شروع کند. او میگوید اولین جلسه آنقدر فشار روحیام زیاد بود که فقط گریه و بخشی از مسائل را بازگو کردم. درنهایت هم هزینه جلسه مشاوره را پرداخت کردم.
«هر جلسه حداکثر یک ساعت بود و هزینهاش هم ۴۰۰ هزار تومان». مریم بهواسطه مشکلاتی که در زندگی مشترک و محیط کارش داشته، تقریبا سه سال گذشته را با مشاوره رواندرمانگرهای متعدد گذرانده.
او میگوید: «مرکزی که سال گذشته میرفتم در ابتدای راه به من گفتند دوره اول هر هفته است و اجباری؛ بعد از آن بستگی به روند بهبود شما دارد. احتمالا روند مشاوره و درمان را باید ماهی دو یا سه بار ادامه بدهی و البته این که این فرآیند تا چه زمانی ادامه پیدا میکند، مشخص نیست.»
او که قبل از آن هم مراکز مشاوره دیگری را برای بهبود حال روحیاش امتحان کرده، ادامه میدهد: «پیش از آن رواندرمانگرم یک آقا بود که بعد از چند جلسه متوجه شدم راهکارهایی که ارائه میدهد جانبدارانه و تا حدودی مردسالارانه است و به من نوعی احساس گناه القا میکرد.»
امید بهواسطه مسائلی که روانش را در محل کار تحت فشار قرار داده بود، برای مشاورهگرفتن مراجعه کرده و میگوید: «مشاوری که من تقریبا پنج جلسه گفتوگوی حضوری با او داشتم، راهکارهای از پیش تعیین شده به من میداد و اتفاقا به دلیل اسمورسمی که در گروه مشاوره شغلی داشت، هر جلسه ۴۵ دقیقهای را ۶۰۰ هزار تومان حساب میکرد. سر ساعت که میرسید جلسه را تمام میکرد و حتی یک دقیقه بیشتر هم وقت نمیگذاشت.»
«مشاور و رواندرمانگری خوب است که راهکار ندهد و نسخه نپیچد.» ساره از تجربه مثبت مشاورهگرفتن برای بهبود اختلالهای رفتاری و روانیاش میگوید: «آنقدر سوال میکرد تا خودم به جوابی که میخواهم برسم. انگار دستم را میگرفت و کمکم میکرد تا خودم به گرههای عمیق درونیام برسم و بازشان کنم. من با یک دوره توانستم تغییرات مثبت را در خودم ببینم.»
لیلا که بهواسطه یک تروما مشکل شدید روانی و پریشانحالی پیدا کرده بود، پیش روانشناسی رفته که به او گفته باید بخشی از خاطرات بد زندگیات را فراموش کنی. برای این کار هم وسیلهای شبیه به شوک خفیف الکتریکی به مغز وصل میشود تا روی سلولهای حافظه اثر بگذارد. حالا، اما طوری شده که خیلی از خاطراتش یادش نمیآید و حتی وقایع کوتاهمدتش را هم فراموش میکند. «حالم بهتر که نشد هیچ، اثر بد این راهکار هم باعث شد یک بار دست به خودکشی بزنم.»
خانم دیگری که برای مسائل زناشویی به رواندرمانگر مراجعه کرده نیز معتقد است راهکار غلط میتواند عواقب به مراتب وخیمتری برای فرد داشته باشد. من با مشاوره اشتباه سکس تراپیستکارم به این رسیدم که دو سال است با شوهرم رابطه ندارم.» او میگوید: «تراپیست اشتباه چه مشاور یا رواندرمانگر یا زوجتراپیست باعث میشود فرد مجبور شود دو برابر وقت بگذارد و هزینه کند تا عوارض مشاورههای اشتباه را از بین ببرد.»
خاتم دیگری گلایه میکند: «تازه ازدواج کرده بودیم و به یکسری از مشکلات رایج زن و شوهری و دخالت خانوادهها برخورده بودیم که تصمیم گرفتیم از متخصص مشاوره بگیریم. مشاور بعد از یک جلسه صحبت جداگانه با من و همسرم به ما گفت باید از هم جدا شویم. ۱۳ سال از آن روز میگذرد و ما با هم زندگی میکنیم.»
بروز اختلالات روانی در کشور ۲۳ تا ۳۰درصد است و ۱۰ تا ۲۰درصد افراد بیماری خفیف روانی دارند، با توجه به اینکه هزینه خدمات روانشناختی بالاست و همه به آنها دسترسی ندارند، لازم است این خدمات زیر چتر حمایت بیمهها قرار بگیرد تا مسیر درمان و ارتقای سلامت روان برای عموم جامعه فراهم شود.
محمدرضا پیرمرادی، رئیس دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه علومپزشکی ایران با اشاره به اینکه سلامت جنسی و بهداشت روان ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند، میگوید: «شیوع اختلالات جنسی در کشور بالای ۳۰درصد است که سلامت روان را تحتالشعاع قرار میدهد. این حوزه باید با توجه به رویکردهای جمعیتی مورد توجه قرار بگیرد، در غیر این صورت احتمال باروری را کاهش میدهد. بر همین اساس لازم است اختلالات جنسی بهصورت سیستماتیک به مردم البته متناسب با فرهنگ جامعه آموزش داده شود، زیرا این مسأله با بهداشت روان ارتباط نزدیکی دارد.»
او با بیان اینکه بهداشت روان موضوع بسیار مهمی است که کمتر به آن توجه شده است، میگوید: «۸۵میلیارد سلول در سرمان وجود دارد که مسئولیت سلامت روان ما را به عهده داشته و کمتر به آن پرداخته شده است.»
همه ما گرهها و مشکلات زیادی داریم، ولی باید این را بدانیم که رواندرمانگر نمیتواند همه مشکلات را حل کند. از طرفی خیلی از مشکلات هستند که ما اصلا آگاهی نسبت به آن نداریم و با مشاورهگرفتن مشکل را پیدا میکنیم.» مرادی رواندرمانگری است که درباره توقع مردم از معجزه مشاوره میگوید: «انتظار معجزه از درمانگر نباید داشته باشیم. درمانگر کد میدهد و بیمار را به ماهیگیر تبدیل میکند و مردم باید بدانند لزوما هر درمانگری نمیتواند همه مشکلات را حل کند.»
عرف رایج جلسات مشاوره و روانشناسی در تهران هر ۴۵ دقیقه ۴۰۰ هزار تومان است. این رواندرمانگر میگوید: «خیلی وقتها مراجع هزینهای را پرداخت میکند که در واقع دیگران باید پرداخت کنند؛ همسر و پدر و مادر و …. یعنی فشار روانیای بهواسطه رفتار و کردار دیگران به فرد وارد میشود، ولی اطرافیان زیر بار رواندرمانگر و مشاورهگرفتن نمیروند.
از سوی دیگر بسیاری از آدمها وقتی با بحرانی حلنشدنی روبهرو میشوند، پیش رواندرمانگر میروند، ولی وقتی اوضاع خوب و قابل تحمل است باید به درمانگر مراجعه کنند. خیلیها هم در مقابل اسم تراپیست مقاومت میکنند، حتی اگر از پس هزینههایش هم برآیند، ترجیحمیدهند از زنعمو و پسرخاله مشاوره بگیرند که درنهایت بحرانشان نهتنها حل نمیشود، بلکه بدتر میشود.
«در کشورهای پیشرفته علاوه بر قد و وزن و واکسنهای کودک، همان بدو تولد پرونده سلامت روان هم برای او درست میکنند که اگر نیازی به سنجش روانی و اعصاب و روان و حرکتی و حسی دارد، به صورت رایگان برایش انجام شود. اما در ایران ما این دسترسیها را نداریم و اگر کسی پول داشته باشد و به این مسائل اهمیت بدهد، دنبال کار را میگیرد، اگر نبود هم هیچ.
ستاره رستمی، رواندرمانگر با این توضیحات میگوید: «بعضی از بحثهای روانی مشمول بیمه میشود، اما متولی ندارد. خیلیها پول هم دارند، اما از روی ناآگاهی به سلامت روان اهمیت نمیدهند. شناسایی اختلالها اگر زود صورت بگیرد، جبرانش بسیار راحتتر است. با این حال برای خیلی از راهکارها زمانی که فرد مراجعه میکند به روانشناس دیر شده و پروسه سنگینتر و سختتر میشود.»
رستمی ادامه میدهد: «در این زمینه مشکل ضعف فرهنگی هم داریم. افراد بالغ هم وقتی مشکلی را احساس میکنند، برای مشاورهگرفتن زیر بار نمیروند و وقتی هم که مسأله پیچیده میشود، انگار فرد بیشتر فاصله میگیرد از درمان.»
او با اشاره به اینکه رواندرمانی برنامههایش متفاوت است با کاردرمانی که برای نوجوان صورت میگیرد، میگوید: «بحث روان بسیار حساستر از مشکلات جسمی است. رواندرمانی نادرست میتواند یکی را به بیراهه ببرد و حالش را خرابتر کند. اگر کسی واقعا بخواهد مشکلش را حل کند و پیش آدم اشتباه برود، مشکلش بدتر میشود و ممکن است حتی به خودکشی هم برسد.
مشاوره اشتباه مثل داروی اشتباه عوارض وخیم دارد. بر همین اساس انتخاب مشاور مهم است و به نوعی راهرفتن روی لبه تیغ. ما مواردی داشتیم که فرد به مشاورههای کمهزینهتر روی آورده و نتیجه عکس داشته و همین باعث میشود زمینه ذهنیشان نسبت به رواندرمانی بد شود. آدمها برای ایجاد تغییر در خودشان ممکن است دنده عقب بگیرند. مثلا فرد چند سال پیش مشاور میرود و تغییرات مثبت هم اتفاق میافتد، اما کار به جایی میرسد که رویه درمان سنگین و سخت میشود و مقاومت میکند. هزینه را بهانه میکند و ادامه نمیدهد و استپ میکند.»
او توصیه میکند: «مشاور را نباید مرتب عوض کرد. این حرکت پاندولی احتمال جوابدهی را به حداقل میرساند. به هر صورت ۵۰ درصد کار با مشاور است و ۵۰ درصد دیگر با مراجع. بهترین مشاور را هم بروی فقط ۵۰ درصد کار دست او است و ۵۰ درصد دیگر با خودت است. هدف نهایی رسیدن به استقلال فرد است، اینکه نهایت نیاز به مشاور کم و کمتر شود و اگر دارویی مصرف میکند بتواند دوزها را کمتر کند و کنار بگذارد و نهایتا فرد خودش حالش خوب بشود.»
تعرفههای رایج روانشناسی بالاست. پرداخت هفتهای یا ماهیانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان، در شرایط فعلی اقتصادی کشور برای بخش زیادی از مردم سنگین است و همین امر باعث میشود سلامت روان و رسیدگی به کوچکترین اختلالهای روانی برای مردم ما اولویت نباشد.
این در حالی است که رفیعیپور، معاون آموزشی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره به «شهروند» میگوید: «تعرفههای خدمات روانشناسی برای اولینبار سال گذشته تصویب شد و براساس افزایش تعرفهها امسال هزینه هر جلسه مشاوره متخصص با مدرک دکترای روانشناسی ۲۰۷ هزار تومان و مدرک کارشناسیارشد، ۱۷۶ هزار تومان است.»
رفیعیپور ادامه میدهد: «خوشبختانه اکثریت غریب به اتفاق متخصصهای روانشناسی تعرفههای رسمی کشور را رعایت میکنند. با این حال، این را قبول داریم که عدهای در این میان هزینههای بیشتری از مراجع طلب میکنند که البته در برخی از موارد بهواسطه خدمات مجزایی است که در چارچوب خدمات تعریفشده نیست و حق مشاوره را افزایش میدهد.»
معاونت آموزشی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره توضیح میدهد: «برخی از مشاورههای پرهزینه ربطی به تعرفهها ندارد. عدهای در این میان خدمات تکنولوژیکتر ارائه میدهند و هزینه آن را دریافت میکنند. برخی دیگر پروانه کار ندارند و اساسا روانشناس نیستند، ولی اقدام به مشاورهدادن و کسب درآمد میکنند. اسامی افرادی که مجوز کار مشاوره و رواندرمانی ندارند، از طریق سایت سازمان نظام روانشناسی اعلام شده، با این حال اگر شکایتی از این افراد سودجو صورت بگیرد، پیگیری خواهیم کرد. با این حال سوءاستفادههایی صورت میگیرد که مردم باید در انتخاب مرکز مشاوره و شخص روانشناس محتاط و آگاه باشند.»
رفیعیپور درباره فرآیندهایی که ممکن است سلیقهای یا جانبدارانه از سوی رواندرمانگر و مشاور ارائه شود، توضیح میدهد: «مشاوران تاییدشده سازمان با ذهن باز و بدون سوگیری و براساس دانش و مهارتی که دارند، مشاوره میدهند. البته این نکته را هم باید در نظر داشته باشیم که مشاوره به معنی راهنمایی و رواندرمانی به معنی درمان اختلالات روانی است و این دو را نباید با هم اشتباه گرفت. هر متخصصی براساس رویکرد مشخصی رویه مشاوره و درمان را پیش میگیرد.»
معاونت آموزشی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره تاکید میکند: «باید قبول کنیم همانطور که افراد به پزشک خانواده نیاز دارند، به روانشناس خانواده هم نیاز دارند و وجود این فرصت برای تمام افراد جامعه ما ضروری است. علت اینکه بخش زیادی از جامعه برای سلامت روان خود اهمیت قائل نیستند، هم به تابوهای فرهنگی برمیگردد که تا حد زیادی شکسته شده و هم مسائل مالی که فرآیندهای طولانیمدت روانشناسی و مشاوره را هزینهبر میکند و شاید از عهده خیلیها خارج باشد و نوعی خدمت لوکس شناخته شود. تلاش ما همواره این بوده که سازمانهای بیمهگر را متقاعد کنیم این خدمات را در لیست تعرفههای بیمه تعریف کنند تا دسترسی جامعه به خدمات سلامت روان به حداکثر برسد.»